دیپلماسی علمی؛ سلاح پنهان ایران در میدان رقابت جهانی

19 مرداد 1404 - خواندن 4 دقیقه - 62 بازدید

در جهان امروز،خطوط مقدم رقابت میان کشورها دیگر صرفا به مرزهای جغرافیایی، منابع طبیعی یا توان نظامی محدود نمی شود. عرصه ای نوین با عنوان «دیپلماسی علمی» شکل گرفته است.

بازیگران دیپلماسی علمی نه سربازان و دیپلمات ها، بلکه دانشمندان، دانشگاه ها و شبکه های علمی بین المللی هستند. قدرتی که شاید در ظاهر آرام و بی صدا حرکت کند، اما اثرگذاری اش می تواند به مراتب پایدارتر و ماندگارتر از بسیاری ازابزارهای قدرت سخت باشد.

ایران در طول تاریخ، بارها نشان داده که فهم عمیقی از این پیوند میان علم و سیاست دارد. در سده پنجم هجری، خواجه نظام الملک طوسی، وزیر کاردان سلجوقیان، با بنیان گذاری «نظامیه ها» در شهرهای مهم قلمرو، نه تنها یک نظام آموزشی منسجم ایجاد کرد، بلکه با هوشمندی تمام، این مراکز را به شبکه ای از حلقه های فکری و علمی تبدیل ساخت که در عین حال، کارکردی دیپلماتیک و همگرایانه داشتند. استادان و دانشجویان این نظامیه ها، از اقوام و سرزمین های گوناگون می آمدند، با یکدیگر تعامل می کردند و پس از بازگشت به زادگاهشان، همچون سفیران فرهنگی و فکری عمل می کردند.

چند قرن بعد، در دوران صفویه، شیخ بهایی نمونه دیگری از این سنت دیرینه بود. او نه فقط یک فقیه و اندیشمند برجسته، بلکه معمار، منجم و سیاست مداری بود که درک می کرد علم می تواند به ابزار قدرت نرم تبدیل شود. نقش او در طراحی سازه هایی چون قنات ها، شبکه آبرسانی اصفهان و محاسبات نجومی، نمونه ای از کاربرد دانش برای ارتقای مشروعیت و اعتبار سیاسی یک حکومت بود. چنین ترکیبی از تخصص علمی و نفوذ سیاسی، همان چیزی است که امروزه دیپلماسی علمی می نامیم.

در سده بیستم، ایران بار دیگر تجربه ای مشابه را، هرچند در مقیاسی متفاوت، رقم زد. چهره هایی چون دکتر محمود حسابی، پدر علم فیزیک نوین ایران، با حضور در محافل علمی بین المللی، نه تنها دانش روز را به کشور آوردند، بلکه نام ایران را در میان کشورهای صاحب علم ثبت کردند. این تلاش ها، در دورانی که کشور تازه گام در مسیر توسعه علمی گذاشته بود، ارزش مضاعفی داشت و نشان می داد که دانشمند می تواند همان نقشی را ایفا کند که دیپلمات در عرصه سیاست انجام می دهد.

امروز، جهان در مرحله ای قرار دارد که شبکه های علمی و تحقیقاتی، مرزهای جغرافیایی را کم اثر کرده اند. ایران در حوزه هایی چون فناوری نانو، پزشکی پیشرفته، مهندسی هوافضا، انرژی های تجدیدپذیر و هوش مصنوعی، سرمایه ای انسانی و دانشی در اختیار دارد که می تواند به اهرم مهمی برای تقویت جایگاه کشور تبدیل شود. حتی در دوران تحریم ها، پروژه های مشترک علمی، مقالات بین المللی مشترک و همکاری های دانشگاهی، مسیری برای گفت وگو و تعامل ایجاد کرده اند که گاه موثرتر از مذاکرات رسمی سیاسی عمل می کند.

اما استفاده بهینه از این «سلاح پنهان» نیازمند راهبردی ملی است. ایجاد نهادهای تخصصی برای دیپلماسی علمی در ساختار دولت، تشویق دانشگاه ها به طراحی برنامه های مشترک با مراکز علمی کشورهای هدف، تسهیل حضور استادان و دانشجویان ایرانی در مجامع علمی جهانی، و حمایت از پژوهش های مشترک در حوزه های راهبردی، بخشی از این نقشه راه است. همان گونه که در گذشته، نظامیه ها و مدارس بزرگ علمی، شبکه ای از تعامل فرهنگی و علمی را در جهان اسلام و فراتر از آن ایجاد کردند، امروز نیز دانشگاه های ایران می توانند به پایگاه های تعامل و گفت وگو در عرصه جهانی تبدیل شوند.

دیپلماسی علمی، بیش از آنکه یک پروژه کوتاه مدت باشد، یک سرمایه گذاری بلندمدت روی ذهن ها و قلب هاست. همان طور که خواجه نظام الملک، شیخ بهایی و سایر دانشمندان ایران زمین در دوران خود نشان دادند، پیوند میان علم و سیاست می تواند میراثی بسازد که قرن ها پابرجا بماند. اکنون پرسش اساسی این است که آیا ما آماده ایم تا این سنت دیرینه ایرانی را با زبان و ابزار قرن بیست ویکم بازآفرینی کنیم؟

https://irna.ir/xjVdLn