محسن علمداری
348 یادداشت منتشر شدهماتریس دانش آشکار
ماتریس دانش آشکار یکی از مفاهیم بنیادی در تحلیل های سیستم های پیچیده و مدل سازی های مبتنی بر دانش است که نقش کلیدی در بهبود تصمیم گیری، مدیریت ریسک و انتقال دانش در سازمان ها ایفا می کند. دانش آشکار به آن بخش از دانشی اطلاق می شود که به وضوح بیان شده و قابل اندازه گیری، ثبت و انتقال است. برخلاف دانش پنهان یا ضمنی که در ذهن افراد وجود دارد و به سختی به کار گروهی یا سازمانی منتقل می شود، دانش آشکار به سهولت مستندسازی می شود و با وجود داده های صریح و قابل دسترس، فرآیندهای تصمیم گیری را تسهیل می کند. ماتریس دانش آشکار به عنوان ابزاری مدل سازی گرایانه طراحی شده است تا روابط بین گره های دانشی را به صورت کمی و قابل تحلیل نمایش دهد. در یک چارچوب ساده، این ماتریس می تواند دو بعد اصلی داشته باشد: یک بعد مربوط به منابع دانش یا واحدهای سازمانی مانند کارکنان، تیم ها یا واحدهای عملیاتی و بعد دیگر مربوط به انواع دانش یا منابع دانش آشکار شده. ممکن است ستون ها نمایانگر انواع دانش باشند مانند دانش فنی، رویه های کاری، استانداردها، مستندات آموزشی، داده های عملیاتی و هر نوع دانشی که به صورت صریح و قابل دسترس، مستند و قابل اندازه گیری است. ردیف ها نیز نشان دهنده واحدهای سازمانی یا منابع خارجی مانند پروژه ها، مشتریان، تامین کنندگان یا تیم های داخلی باشند. با چنین تعریفی، هر خانه ماتریس نشان دهنده وجود یا شدت دسترسی به یک دسته از دانش برای یک واحد مشخص است. یکی از ویژگی های برجسته ماتریس دانش آشکار، امکان شناسایی شکاف های دانشی است. با تحلیل مقادیر در خانه های ماتریس می توان فهمید که کدام واحدها یا کدام دسته از دانش به طور مطلوب در دسترس نیست یا به شکل ناقص در اختیار افراد مربوطه قرار دارد. این امر به مدیران کمک می کند تا مسیرهای بهبود مستندسازی، ارتقای فرایندهای آموزشی و تنظیم رویکردهای مدیریت دانش را به صورت هدفمند دنبال کنند. به عنوان مثال اگر تیم توسعه محصولی مشخص کند که دانش استانداردهای کیفی و مستندات آزمایش به اندازه کافی در دسترس نیست، می توان کارگروهی برای بهبود ثبت و اشتراک این دانش تشکیل داد، روش های نگهداری و به روزرسانی مستندات را بازنگری کرد و یا از ابزارهای مدیریت دانش برای تسهیل دسترسی استفاده نمود. همچنین ماتریس دانش آشکار می تواند به ارزیابی انتشار دانش در سازمان کمک کند. با بررسی ماتریس می توان دریافت که کدام واحدها بیشترین دسترسی را به دانش آشکار دارند و کدام ها فاصله بیشتری از دسترسی دارند. این اطلاعات برای طراحی استراتژی های گسترده تر مدیریت دانش، مانند ایجاد شبکه های دانشی، نیازسنجی آموزشی، و تخصیص منابع آموزشی، بسیار مفید است. یکی از کاربردهای مهم این ماتریس در بهبود کیفیت تصمیم گیری است. تصمیم گیرندگان برای هر پروژه یا مسئله می توانند با نگاه به ماتریس، بدانند کدام منابع دانش در دسترس هستند و آیا داده های لازم برای تحلیل وجود دارد یا باید به دنبال جمع آوری اطلاعات جدید رفت. این امر می تواند ریسک ناشی از عدم وجود دسترسی به دانش آشکار را کاهش دهد و احتمال اشتباه ها را کاهش دهد. از منظر فناوری اطلاعات، پیاده سازی ماتریس دانش آشکار معمولا با استفاده از پایگاه های دانش، سیستم های مدیریت محتوا، و ابزارهای همکاری تیمی انجام می شود. داده های موجود در ماتریس می توانند از مستندات رسمی، جداول استانداردها، راهنماهای کار، یادداشت های پروژه و دیتابیس های فنی استخراج شوند. برای حفظ پایداری و کارایی، به کارگیری استانداردها و مدل های داده مناسب اهمیت دارد تا ماتریس بتواند در مسیر تغییرات سازمانی به روز بماند. نگهداری ماتریس نیازمند فرایندهای منظمی مثل به روزرسانی دوره ای، تعیین مسئولیت های نگهداری و تعیین معیارهای ارزیابی صحت داده ها است. در عمل، شکل گیری ماتریس دانش آشکار نمی تواند به صورت ایستا باشد؛ این ابزار باید به عنوان یک سامانه پویا در نظر گرفته شود که با تغییرات سازمانی، پروژه ای و فناوری اطلاعات تغییر می کند. به روزرسانی های منظم، تدوین روال های پایش کیفیت داده ها، و بازنگری های دوره ای از جمله شروط لازم برای حفظ کارایی آن هستند. تحلیل ماتریس می تواند به شیوه های مختلف انجام شود. به طور معمول، تحلیل سطحی می تواند وجود یا نبود دسترسی به هر دسته از دانش را مشخص کند. اما تحلیل های پیشرفته تر می تواند شدت دسترسی، فراوانی استفاده بین انواع دانش را بررسی کند. برای مثال، اگر مشاهده شود که دسترسی به دانش فنی در برخی واحدها بیش از حد است و به صورت ناکارآمد استفاده می شود، ممکن است به جای افزایش سهم دانش، روی بهبود فرایندهای مصرف دانش و افزایش مشارکت در بازنگری های مستندات تمرکز گردد. همچنین از طریق ماتریس می توان به طراحی سیستم های نمایش و داشبوردهای مدیریتی پرداخت تا مدیران در هر لحظه از وضعیت دسترسی به دانش آشکار مطلع شوند. این داشبوردها می توانند شاخص های کلیدی مانند سطح پوشش دانش، نرخ به روزرسانی، و نرخ استفاده را نشان دهند و با نمایش گرافیکی، تصمیم گیری را تسهیل نمایند. در نهایت، ماتریس دانش آشکار تنها یک ابزار است و به موفقیت آن در گروی ترکیب با فرهنگ سازمانی، فرایندهای مدیریت دانش، و تعهد به یادگیری است. اگر سازمانی فرهنگی داشته باشد که ارزش اشتراک دانش را تشویق کرده و فرایندهای واضحی برای ثبت و به روز رسانی مستندات ایجاد کند، ماتریس می تواند به یک نقشه اجرایی تبدیل شود که با تعامل میان تیم ها و واحدهای مختلف، کیفیت دانش آشکار را در سطحی بالاتر از سطح فعلی نگه دارد. به عنوان نتیجه می توان گفت که ماتریس دانش آشکار یک چارچوب ساده اما قدرتمند است که با نمایاندن روابط بین واحدهای سازمانی و انواع دانش آشکار، امکان تشخیص شکاف های دانشی، بهبود مستندات، تسهیل تصمیم گیری و تقویت فرایندهای اشتراک دانش را فراهم می آورد. به کارگیری این ماتریس به همراه پذیرش فرهنگی برای مدیریت دانش، پشتیبانی از فناوری مناسب و فرآیندهای مدیریتی قوی می تواند به بهبود کارایی، کاهش ریسک های دانشی و ارتقای آگاهی سازمانی منجر شود.