فاطمه نژادابراهیم
4 یادداشت منتشر شدهمددکار اجتماعی و توانمندسازی زنان: بافتن تار و پود قدرت و استقلال
نقش مددکار اجتماعی در توانمندسازی زنان، نقشی حیاتی و چندبعدی است که در قلب تحول فردی و اجتماعی جای دارد. توانمندسازی زنان، فرآیندی پویا و عمیقا انسانی است که به معنای احیای حس کنترل بر سرنوشت، دسترسی به منابع حیاتی، تقویت اعتماد به نفس و ظرفیت تصمیم گیری، و نهایتا مشارکت فعال و برابر در عرصه خانواده و جامعه می باشد. مددکاران اجتماعی، با دانش تخصصی، مهارت ارتباطی عمیق و تعهد راسخ به عدالت اجتماعی، به عنوان تسهیل گران، حامیان و عاملان تغییر در این مسیر پیچیده و حیاتی عمل می کنند. حضور آنان نه تنها پناهگاهی برای زنان در بحران هاست، بلکه پلی است به سوی استقلال، کرامت و تاثیرگذاری واقعی.
درک عمیق و همه جانبه از موقعیت هر زن، سنگ بنای مداخله موثر مددکار اجتماعی است. این درک فراتر از شناخت مشکلات ظاهری مانند فقر، خشونت خانگی، تبعیض شغلی، محدودیت های تحصیلی یا چالش های حقوقی مانند حضانت و مهاجرت اجباری می رود. مددکار اجتماعی با نگاهی تیزبین و تحلیلی، به ریشه یابی این مسائل در بافت پیچیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی می پردازد. او می کوشد تا سایه سنگین نابرابری های ساختاری، قوانین ناعادلانه یا هنجارهای جنسیتی محدودکننده را که مشکلات فردی را تشدید و تداوم می بخشند، شناسایی کند. اما این نگاه، تنها معطوف به موانع و آسیب ها نیست؛ نقطه قوت مددکار اجتماعی، کشف و پرورش نقاط قوت درونی و بیرونی هر زن است. باور به ظرفیت های پنهان، مهارت های قابل رشد، آرزوهای معقول و شبکه های حمایتی بالقوه (هرچند کوچک)، اساس رویکردی است که توانمندی را نه به عنوان هدیه ای از بیرون، بلکه به عنوان بذری درون هر فرد می بیند که نیاز به آبیاری و مراقبت دارد. این شناسایی جامع، نقشه راهی برای مداخلات هدفمند فراهم می آورد.
ایجاد فضایی امن و مبتنی بر اعتماد، پیش نیاز هرگونه حرکت به سوی توانمندسازی است. بسیاری از زنان، به ویژه قربانیان خشونت، سوء استفاده، تروما یا فشارهای روانی شدید، سال ها در سکوت و انزوا زیسته اند. مددکار اجتماعی با گوش دادن فعالانه و همدلی غیرقضاوتی، پناهگاهی می سازد که در آن زنان بتوانند بدون ترس از سرزنش، تحقیر یا افشا، دردها، ترس ها و حتی امیدهای خود را فریاد بزنند یا در سکوت بازگو کنند. حفظ رازداری حرفه ای، ستون این اعتماد است. در این فضای امن، مددکار اجتماعی به عنوان همراهی دلسوز، به بازسازی بنیان های روانی اجتماعی تخریب شده می پردازد. ارائه مشاوره فردی و گروهی، نه صرفا برای کاهش رنج های فوری، بلکه با هدف تقویت عزت نفس، احیای حس ارزشمندی، مقابله با احساس درماندگی آموخته شده و پرورش مهارت های سازگاری و تاب آوری انجام می شود. گروه های حمایتی متشکل از زنان با تجربیات مشابه، فضای قدرتمندی برای اشتراک گذاری، یادگیری همتا به همتا، کاهش انگ اجتماعی و کشف این حقیقت که فرد تنها نیست، ایجاد می کنند. این حمایت های روانی، موتور محرکه ای برای اقدامات عملی بعدی فراهم می آورد.
توانمندسازی بدون دسترسی به منابع ملموس و امکان تغییر در شرایط عینی زندگی، ناتمام است. مددکار اجتماعی در اینجا نقش تسهیل گر دسترسی و همکار حل مسئله را ایفا می کند. این نقش می تواند شامل راهنمایی و کمک عملی در زمینه های بسیار متنوعی باشد: ارتباط دادن زنان به خدمات رفاهی، کمک های مالی اضطراری یا برنامه های حمایت معیشتی پایدار؛ ارائه اطلاعات دقیق در مورد حقوق قانونی (از جمله حقوق خانواده، کار، مهاجرت، مقابله با خشونت) و همراهی در فرآیندهای پیچیده اداری و قضایی؛ معرفی به مراکز آموزشی برای سوادآموزی، مهارت آموزی فنی و حرفه ای یا ادامه تحصیلات عالی؛ تسهیل دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، به ویژه خدمات مرتبط با سلامت جنسی و باروری؛ و کمک در یافتن فرصت های شغلی مناسب و آماده سازی برای ورود یا بازگشت به بازار کار. نکته کلیدی این است که مددکار اجتماعی صرفا این منابع را به زنان ارائه نمی دهد، بلکه توانایی شناسایی، دسترسی و استفاده موثر از این منابع را به آنان می آموزد. این فرآیند، شامل آموزش مهارت های عملی زندگی مانند مدیریت مالی شخصی، ارتباطات موثر، حل تعارض و تصمیم گیری آگاهانه نیز می شود. هدف، کاهش وابستگی و افزایش خوداتکایی است.
اما تاثیر مددکار اجتماعی تنها در سطح فردی متوقف نمی شود. آنان به خوبی آگاهند که بسیاری از موانع پیش روی زنان، ریشه در ساختارهای اجتماعی، قوانین ناعادلانه، سیاست های تبعیض آمیز و فرهنگ های مردسالار دارد. بنابراین، نقش آنان به عنوان کنشگران تغییر اجتماعی و مدافعان سیاستی نیز حیاتی است. مددکاران اجتماعی با جمع آوری داده ها (با رعایت اصول اخلاقی و محرمانگی) از تجربیات زنان تحت پوشش خود، به مستندسازی الگوهای تبعیض و ناکارآمدی سیستم ها می پردازند.
این شواهد، پایه محکمی برای دفاعگری (Advocacy) در سطوح مختلف فراهم می کند: لابی گری برای اصلاح قوانین تبعیض آمیز، تاثیرگذاری بر سیاست گذاری های اجتماعی جهت پاسخگویی بهتر به نیازهای زنان، افزایش بودجه برای خدمات تخصصی حمایت از زنان، و مبارزه با انگ و کلیشه های جنسیتی در جامعه. آنان همچنین در ایجاد و تقویت شبکه ها و ائتلاف های سازمان های مردم نهاد و گروه های زنان فعالانه مشارکت می کنند. شاید یکی از عمیق ترین اشکال توانمندسازی، تشویق و حمایت از زنان برای تبدیل شدن به عاملان تغییر در جامعه خود باشد. مددکار اجتماعی می تواند به زنان کمک کند تا صدای جمعی خود را بیابند، مهارت های رهبری را پرورش دهند و در کمپین های اجتماعی برای احقاق حقوق خود و دیگر زنان مشارکت فعال داشته باشند. این حرکت از دریافت خدمات به سمت ارائه خدمت و رهبری، اوج فرآیند توانمندسازی است.
در نهایت، نقش مددکار اجتماعی در توانمندسازی زنان، نقشی جامع نگر و تحول آفرین است. آنان در تقاطع فرد و جامعه ایستاده اند، هم به زخم های عمیق روحی رسیدگی می کنند و هم برای تغییر ساختارهای آسیب زا تلاش می نمایند. هم تسهیل گر دسترسی به منابع مادی و دانش هستند و هم پرورش دهنده قدرت درونی، اعتماد به نفس و حس عاملیت. مسیر توانمندسازی خطی و ساده نیست؛ پر از پیچ وخم، عقب نشینی های موقت و چالش های جدید است. مددکار اجتماعی در این مسیر، نه به عنوان ناجی، بلکه به عنوان همراهی پایدار، تسهیل گری صبور و مدافع بی ادعای حقوق انسانی زنان گام برمی دارد. نتیجه این همراهی، تنها رهایی یک فرد از چرخه آسیب نیست؛ بلکه تقویت بنیان خانواده ها، پویایی اقتصاد جامعه و حرکت جمعی به سوی برابری و عدالتی است که در آن کرامت و توانمندی هر زن، پیش شرطی برای پیشرفت و سلامت کل جامعه محسوب می شود. توانمندسازی زنان، سرمایه گذاری بر آینده ای روشن تر برای همه است، و مددکاران اجتماعی، معماران خستگی ناپذیر این آینده به شمار می روند.