یادداشتی بر کتاب افکار عمومی نوشته ژودیت لازار

در ابتدا ذکر این مهم لازم به نظر میرسد که اشکال در ترجمه عنوان کتاب یکی از مهم ترین نقدها به ترجمه فارسی عنوان کتاب است. واژه Opinion Publique در اصل به معنای «نظر عمومی» یا «عقیده عمومی» است، نه «افکار عمومی». مترجم بزرگوار جناب مرتضی کتبی نیز اذعان دارد که این ترجمه از روی عمد و برای تطبیق با فهم رایج در ایران انجام شده، اما این انتخاب باعث شده مفهوم کتاب از نظر فلسفی و معرفتی دچار انحراف شود. «نظر» پدیده ای گذرا و میان شک و یقین است، در حالی که «فکر» بر پایه تعقل و عمق شکل می گیرد.
در مقدمه ی کتاب آمده که افکار عمومی یکی از گسترده ترین و آشکارترین پدیده های روانی جمعی است. این پدیده گاه سازنده است، گاه مخرب، و همیشه در حال تحول. لازار آن را به «نیروی فزاینده» تشبیه می کند که چرخ های جامعه را به حرکت درمی آورد.
افکار عمومی پدیده ای چندوجهی و تعریف ناپذیر لازار نشان می دهد که افکار عمومی نه یک مفهوم واحد، بلکه پدیده ای است که در تقاطع جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی، سیاست، و فلسفه قرار دارد. با وجود تلاش های فراوان، هیچ رشته ای نتوانسته تعریف جامع و مانعی از آن ارائه دهد. افکار عمومی همچون صدای مردم است؛ گاه بلند، گاه خاموش، اما همیشه حاضر در تاریخ ملت ها. این کتاب به نقش رسانه ها ، تبلیغات و فناوری های نوین در شکل گیری افکار عمومی می پردازد. در دیدگاه لازار، افکار عمومی اغلب ساخته دست خبرنگاران و رهبران رسانه ای است، نه بازتابی خودجوش از جامعه.
این نگاه، نقدی ضمنی به ایده دموکراسی رسانه ای دارد و نشان می دهد که افکار عمومی می تواند محصول مهندسی ارتباطات باشد. در مقوله نقد ساختاری و سبک نگارش ، برخی خوانندگان کتاب را «فلسفی و بعضا خسته کننده» دانسته اند، در حالی که صاحب نظران علوم ارتباطات آن را «ضروری برای جوانان و دانشجویان علوم اجتماعی» می دانند. این دوگانگی نشان می دهد که کتاب برای مخاطب عام شاید سنگین باشد، اما برای پژوهشگران، منبعی غنی و تامل برانگیز است.
افکار عمومی در بستر فرهنگی لازار تاکید می کند که افکار عمومی در هر جامعه، متاثر از ارزش های فرهنگی و اجتماعی خاص آن جامعه شکل می گیرد. بنابراین، شناخت افکار عمومی نیازمند فهم زبان، نمادها، و بیان عمومی مردم است.
در تحلیل لازار، افکار عمومی اغلب ساخته ی خبرنگاران و رهبران رسانه ای است، نه بازتابی خودجوش از مردم. این دیدگاه، نقدی جدی بر ایده ی دموکراسی رسانه ای است و نشان می دهد که افکار عمومی می تواند محصول فناوری های سنجش و تبلیغات باشد. او بر این مهم تاکید دارد که آیا افکار عمومی واقعا صدای مردم است یا پژواک صدای رسانه ها.