محسن صفرزهی
2 یادداشت منتشر شدهپیامدهای اجتماعی بحران حق آبه هیرمند بر جامعه محلی سیستان
چکیده:
در سال های اخیر، کاهش شدید جریان آب رودخانه هیرمند و خشکی تالاب هامون موجب بروز بحران های گسترده در منطقه سیستان شده است. این بحران، صرفا یک مسئله زیست محیطی نیست، بلکه با پیامدهای اجتماعی عمیقی همراه بوده است؛ از جمله بیکاری، مهاجرت روستایی، تضعیف معیشت خانوارها، و احساس بی عدالتی در میان ساکنان. در این یادداشت، تلاش شده است ابعاد اجتماعی این بحران تحلیل شود و ضرورت بازنگری در سیاست های مدیریت منابع آب و دیپلماسی آبی ایران با افغانستان مورد تاکید قرار گیرد.
مقدمه:
منطقه سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان، یکی از مناطق راهبردی و آسیب پذیر کشور در برابر بحران های محیط زیستی، به ویژه کم آبی است. رودخانه هیرمند و تالاب هامون منابع حیاتی این منطقه محسوب می شده اند، اما در سال های اخیر، کاهش یا قطع حق آبه سیستان از سوی افغانستان، منجر به خشکی کامل هامون و بروز بحران های متعدد شده است.
بررسی ابعاد مسئله:
۱. اثرات معیشتی و اقتصادی
خشکی هامون باعث از بین رفتن مشاغل سنتی نظیر کشاورزی، دامداری و صیادی شده و نرخ بیکاری را به شدت افزایش داده است. وابستگی معیشت مردم به آب، آنان را در برابر این بحران به شدت آسیب پذیر کرده است.
۲. مهاجرت و تخلیه روستاها
کمبود آب موجب مهاجرت گسترده روستاییان به شهرهای اطراف و حتی استان های دیگر شده است. این مسئله به گسترش حاشیه نشینی و آسیب های اجتماعی در منطقه سیستان دامن زده است.
۳. تضعیف سرمایه اجتماعی
احساس بی توجهی و بی عدالتی در میان مردم نسبت به سیاست های ملی و منطقه ای، به تضعیف اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی منجر شده است. فرسایش سرمایه اجتماعی در دراز مدت می تواند امنیت و ثبات منطقه را نیز تهدید کند.
نتیجه گیری:
بحران آب در سیستان، تنها یک بحران طبیعی یا فنی نیست، بلکه دارای ابعاد اجتماعی عمیق و پایدار است. حل این بحران نیازمند نگاهی چند بعدی است که شامل مدیریت هوشمند منابع آب، تامین حق آبه قانونی سیستان، توسعه معیشت جایگزین، و گفت وگوی پایدار دیپلماتیک با افغانستان باشد. سیاست گذاری موثر در این حوزه می تواند مانع از تشدید نابرابری و گسست اجتماعی در منطقه شود.
