دقت در حقیقت علم

4 مرداد 1404 - خواندن 4 دقیقه - 33 بازدید



[محسن جهانگیری]

شهاب الدین سهروردی، شیخ اشراق، علم را عبارت از نور و ظهور می داند «1». صدر الدین شیرازی ملا صدرا تصریح می کند که علم عبارت از وجود است، وجودی که مجرد از ماده است «2». اما سخن ابن عربی، در خصوص علم پریشان است «3» و گویی عقیده واحد و ثابتی ندارد. زیرا با تصریح به اینکه تصور حقیقت علم سخت است «4» و با تاکید به این که علم با تغیر معلوم، تغیر نم ییابد «5»، گاهی علم- البته علم اکتسابی را - نسبت معلوم تصوری به معلوم تصوری دیگر می داند «6»، گاهی هم علم را عبارت از حقیقت وجود می شناسد که مرتفع نمی شود «7». در موردی هم از علم تعبیر به احاطه می کند، احاطه عالم به معلوم «8». و بالاخره آن را عبارت از درک می داند در آنچه درکش ممکن است، و «لا درک» می شناسد در آنچه درکش ممتنع است، چنانکه می نگارد: «فان قیل لک فما هو العلم فقل درک المدرک علی ما هو علیه فی نفسه اذا کان درکه غیر ممتنع و اما ما یمتنع درکه فالعلم به هو لادرکه کما قال الصدیق العجز عن درک الادراک ادراک، فجعل العلم بالله هو لادرکه» «9». از عبارات برخی از پیروان وی هم برمی آید که علم همان احاطه است «10».

***

[تاج الدین حسین خوارزمی]

تاویل شیر به علم «11»

***

[مولانا]

گرچه دانی دقت علم ای امین - زانت نگشاید دو دیده غیب بین «12»

***

[یزدانپناه عسکری]

احاطه و تقویت و درخشش بیشتر نور علم (آگاهی)، در فرآیند کسب تجربه و رشد، «دقت» است. ظهور معانی نور وجود در قالب دقت محسوس یکی از مشتقات آگاهی و علم (شیر) در روند حیات و زنده بودن است.

______________________________

(1)- شرح حکمه الاشراق، صص 297، 312، 362.

(2)- «و اما المذهب المختار و هو ان العلم عباره عن الوجود المجرد عن الماده الوضعیه». (اسفار، ج 3، ص 292).

(3)- محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی ص 192.

(4)- محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی ص 192.

(5)- محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی ص 193.

(6)- فتوحات مکیه، ج 1، ص 43.

(7)-« فان العلم لا یرتفع فانه وجود حق و الجهل یرتفع لانه صوره وجود و لیس بوجود، حقیقته عدم». ( رسائل ابن عربی، ج 2، کتاب التراجم، ص 25).

(8)- فتوحات مکیه، ج 1، ص 43.

(9)- ابن عربی در پایان عبارت مزبور هشدار میدهد: درست است که علم به الله «لادرک» اوست، ولی این تنها از جهت کسب عقل است، وگرنه از جهت جود، کرم و وهبش، علم به او همان درک اوست، همچنانکه عارفان و اهل شهود بدان نایل میشوند. مقصود اینکه معرفت حق تعالی از طریق شهود، برخلاف طریق عقل، ممکن و واقع است، چنانکه مینگارد: «و لکن لادرکه من جهه کسب العقل کما یعلمه غیره و لکن درکه من جوده و کرمه و وهبه کما یعرفه العارفون اهل الشهود لا من قوه العقل من حیث نظره». (ر. ک. به همان، صص 91، 92).

(10)- مثلا عبد الرحمن جامی. ر. ک. به شرح رباعیات، مخطوط، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، صص 225، 226. نقد النصوص، مقدمه، ص 27: «و حقیقه العلم الاحاطه بالمعلوم».

- محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی چهره برجسته عرفان اسلامی، انتشارات دانشگاه تهران - تهران، چاپ: چهارم، 1375. ص317

(11)- تاج الدین حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکم (خوارزمی/آملی)، بوستان کتاب (انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) - قم، چاپ: دوم، 1379. صفحه 793

(12)- مثنوی معنوی ، جلال الدین محمد بن محمد مولوی به تصحیح رینولد نیکلسون – تهران : هرمس 1386 دفتر ششم صفحه 925