بیرون و درون انسان

1 مرداد 1404 - خواندن 2 دقیقه - 8 بازدید



[غلامحسین ابراهیمی دینانی]

کافکا در پندهای سورائو می گوید: انسان نمی تواند بدون ایمانی راسخ نسبت به چیزی بی زوال در درون خود زندگی کند. (1) آنچه کافکا آن را ایمان راسخ انسان نسبت به یک امر بی زوال در درون خود دانسته، همان چیزی است که در آثار ابن سینا شعور و آگاهی بی واسطه نفس ناطقه نسبت به خویشتن خویش شناخته شده است. در نظر ابن سینا آگاهی انسان نسبت به ذات خود ذاتی و بدون واسطه است و از بیرون به دست نمی آید. به عبارت دیگر می توان گفت ما همواره خود را به خود می یابیم و کسی که خود را به خود می یابد از طریق آلات و ابزار به خویابی نمی رسد. آگاهی ما نسبت به ذات خود مطلق است و به هیچ شرط و قیدی مقید و مشروط نیست. (2)

***

[یزدانپناه عسکری]

مشکل گیر داشتن با خود و اشتغال ذهن و نداشتن توانایی بهره مندی از ذهن حقیقی است. نظام دریافت با واسطه و ذهن ثانوی انسان نمی تواند او را به سوی نفس ناطقه فراگیر بیرون و درون دلالت کند.

_______________

1 - پندهای سورائو، کافکا، ترجمه گیتا گرگانی، نشر کاروان، تهران، 1387 ، ص 130- 98 – 57

2 - فلسفه و ساحت سخن، غلامحسین ابراهیمی دینانی، تهران: هرمس، 1390 چاپ دوم، صفحه 317 ، 318