حمیدرضا صفری
9 یادداشت منتشر شدهواقعیت تلخی به نام علوم اجتماعی تقلبی و پیشنهاد جدید
اگر به شما بگویند هر آنچه که در علوم اجتماعی و اقتصادی خوانده اید بخشی از یک برنامه خواسته و یا ناخواسته پیآمد جنبش مشروطه بوده و اصولا چیزی به نام علوم اجتماعی بومی وجود خارجی نداشته و صرفا بخشی از حرام کردن پول نفت بوده است چه حالی خواهید شد؟ با تاسف چه بخواهیم و چه نخواهیم، سوغات مشروطه و سپس جا انداختن جنس تقلبی مشروطه که توسط جامعه پس زده شد و به علتی مثل " جنس فروخته شد پس گرفته نخواهد شد" و یا " استواری عده ای فرصت طلب بر حماقت خود خواسته برای نگه داری جنس تقلبی برای سو استفاده خود" یا " بازگشت جنس تقلبی به بازار دانشگاه در یک پاکت اصل" ...واقعیتی غیر قابل انکار بوده و با وجودی که، غالبا بر طبل عدم وجود علم بومی کوبیده شده، اما دریغ از یک نفر که پاپیش بگذارد. چرا که اغلب کسانی که این ادعا را داشته و به انحا گوناگون و به شکل یک بازی، گاه منتقد علمی هستند و گاه منتقد سیاسی، گاه ایوزیسیون و گاه در قالب دست استعمار بار دیگر به شکلی نوین ظاهر شدند، هیچ گاه این فرصت را برای منفعت طلبی از خود دریغ نورزیدند. جالب اینکه خود را نیز گاه به صورت خودخواسته، به توهم مبدا می زنیم، که " درست همینه". اما خبر خوش اینه که به نوعی می توان گفت که رنسانس توسعه در ایران از بازسازی و شاید نوسازی با تغییر روش شناسی غلط مبتنی بر پاردایم های خارجی روش شناسی غلط حاکم بر علوم انسانی دانشگاه ها با جایگزینی روش شناسی علوم میان رشته ای کاملا ممکن است.