توقف آتش، آغاز تدبیر تازه

19 تیر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 12 بازدید

تهران- ایرنا- وقتی صدای گلوله ها برای لحظه ای خاموش می شود، این ذهن ملت هاست که باید بیدار بماند.

توقف آتش در نزاع دوازده روزه اخیر میان ایران و اسرائیل – فارغ از منشا، میدان و پیامدهای آن – نه پایان یک بحران، بلکه آغاز فصلی تازه از مسئولیت های ملی است. آتش ممکن است متوقف شده باشد، اما آتش تصمیم سازی، تدبیر و دوراندیشی در داخل باید شعله ورتر گردد. توقف آتش در نزاع دوازده روزه اخیر میان ایران و اسرائیل – با تمام پیچیدگی های میدان و پیامدهای فرامنطقه ای اش – بیش از آن که پایان بحران باشد، آغازی ست برای آزمونی ملی: اینکه آیا می توانیم از فرصت تنفس استراتژیک، به درستی بهره بگیریم؟

در چنین بزنگاهی، بایدهایی چند وجود دارد که غفلت از آن ها، ما را نه تنها به نقطه ی اول که شاید به پرتگاهی عمیق تر بازگرداند. این یادداشت، پنج محور حیاتی را به عنوان "بایدهای توقف آتش" پیشنهاد می کند:

۱. بازآرایی سیاست خارجی بر مدار عقلانیت ترکیبی

توقف آتش بس، فرصتی است برای تجدیدنظر در هندسه دیپلماسی منطقه ای. باید از موضع بازدارندگی صرف، به سوی بازدارندگی توام با ائتلاف سازی پایدار حرکت کنیم. سیاست خارجی ما باید از حالت واکنشی خارج شده و به بازتعریف روابط با بازیگران پیرامونی و فرامنطقه ای بر مبنای امنیت فعال و هوشمند متمایل گردد. تداوم تعامل سازنده با شرق، همزمان با تنش زدایی مدیریت شده با غرب، بخشی از این راهبرد است.

۲. بازتعریف امنیت ملی بر پایه امنیت اجتماعی و تاب آوری داخلی

امنیت فقط محصول قدرت نظامی نیست؛ امنیت پایدار، برآمده از رضایت درونی و مشروعیت ملی است. باید در کنار تقویت توان دفاعی، به امنیت اقتصادی، اعتماد عمومی، مقابله با فساد، و کاهش شکاف های اجتماعی به عنوان مولفه های مکمل امنیت ملی نگریست. در غیر این صورت، هر توقف آتشی می تواند به آتش درونی تبدیل شود.

۳. نهادینه سازی مشارکت نخبگان در تصمیم سازی ملی

بزرگ ترین خطای دوران پساآتش، ندیدن نخبگان است. در هنگامه دشواری، کشور باید به مغزهایش پناه ببرد. ضروری است که اتاق های فکر رسمی و غیررسمی فعال تر شوند و حلقه ارتباط دولت – دانشگاه – ملت تقویت گردد. استفاده از ظرفیت نخبگان در تحلیل پیامدها، پیشنهاد سناریوها، و بازطراحی مسیر آینده باید به یک الزام حکمرانی تبدیل شود، نه یک انتخاب اختیاری.

۴. فعال سازی دیپلماسی عمومی برای بازسازی تصویر ایران در جهان

در دوره توقف آتش، صحنه فقط صحنه فرماندهان نظامی نیست؛ میدان رسانه ها، افکار عمومی جهانی و دیپلماسی فرهنگی نیز باید فعال شوند. باید به زبان مردم جهان با آنان سخن گفت. نهادهای فرهنگی، دانشگاه ها، ورزشکاران، هنرمندان و دیاسپورای[۱] علمی ایران می توانند تصویر دیگری از ملت ایران ارائه دهند: ملتی که هم ریشه در تاریخ و سنت دارد و هم شاخه در عقلانیت مدرن. این دیپلماسی عمومی را نباید به دست غفلت سپرد.

۵. برنامه ریزی برای صلح هوشمند

در هر آتش بسی، خطر خوش بینی ساده انگارانه به دشمن وجود دارد. ما نباید در دام «صلح بی پشتوانه» بیفتیم. توقف آتش باید با تقویت بازدارندگی ادامه یابد، اما نه فقط بازدارندگی سخت، بلکه بازدارندگی هوشمند با اتکا به علم، فناوری و اقتصاد مقاومتی. باید برای صلح برنامه داشت، نه فقط برای جنگ؛ و این همان جایی ست که تفکر مهندسی و آینده نگری باید وارد سیاست ورزی شود.

ما اکنون بر لبه ی یک مقطع حساس ایستاده ایم؛ جایی میان جنگی که موقتا خاموش شده و آینده ای که هنوز طراحی نشده است.
توقف آتش، تنها یک نقطه ویرگول در تاریخ نیست؛ می تواند آغاز پاراگراف تازه ای باشد اگر خرد و همبستگی را به قلم آوریم.

ما نه در وضعیت «صلح پایدار» هستیم و نه در «جنگ تمام عیار»، اگر این برهه را صرفا به سکوت رسانه ای یا انتظار منفعلانه بسپاریم، فردا باز هم مجبور خواهیم بود در شرایط سخت تر، هزینه هایی گزاف تر بپردازیم.

اکنون زمان آن است که توقف آتش را به فرصتی برای ، بازآفرینی استراتژیک و بازسازی اعتماد عمومی تبدیل کنیم. چنین کاری، نه با شعار، بلکه با برنامه، مشارکت، و جرات اصلاح ممکن است.

در این فصل جدید، باید کسانی که در سنگر اندیشه، تخصص، تدین، تجربه و وجدان تاریخی نشسته اند، پیش قراول باشند؛ زیرا تنها با پیوند قدرت و دانایی ست که آینده نه به اضطرار، بلکه به اختیار ساخته می شود.

[۱] Diaspora


https://irna.ir/xjV2g8