قوت غالب یا غالب قوت؟!

18 تیر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 8 بازدید
روزنوشت های پورصادق
قوت غالب یا غالب قوت؟!


یکی از مسائلی که دو سال پیش ذهنم را به شدت درگیر کرد، میزان زکات فطره (فطریه) بود. آنچه امروزه به عنوان میزان فطریه مطرح می شود، ظاهرا با عرف مردم صدر اسلام متفاوت است. در منابع دینی، میزان فطریه یک «صاع» تعیین شده است؛ اما نکته اینجاست که صاع، یک واحد حجمی بوده، نه جرمی (وزنی). علاوه بر این، صاع مدینه، عراق و شام نیز یکسان نبوده اند. مثلا گفته شده که صاع مدینه حدود ۲.۱۰ لیتر است، درحالی که صاع عراقی را امروزه برمبنای وزن، حدود ۳.۶۵ کیلوگرم در نظر گرفته اند. دلیل این تفاوت آن است که هر منطقه، معیارها و ظروف محلی خاص خود را برای اندازه گیری صاع داشته است.


در آن زمان، چون اندازه گیری جرم به صورت حجمی انجام می شد، چگالی مواد غذایی نقش مهمی در تعیین وزن نهایی داشت. به عنوان نمونه، یک صاع خرما از نظر وزنی سبک تر از یک صاع برنج خواهد بود. اما برای کاربرد امروزین، لازم بود که این معیارها استانداردسازی شوند، و از همین رو، فقها به طور تقریبی روی مقدار سه کیلوگرم اتفاق نظر پیدا کردند. 


اما سوال مهم این است: جنس و محتوای فطریه چیست؟ 


در برخی روایات، زکات فطره گندم، جو، خرما و کشمش مشخص شده است. برخی فقها نیز «قوت غالب» هر منطقه را نیز در تعیین فطریه معتبر دانسته اند. اما دقیقا مشکل از همین جا شروع می شود! کم تر کسی (یا تقریبا هیچ کس) هم به تفاوت بین «قوت غالب» و «غالب قوت» توجهی نکرده است.


تفاوت قوت غالب و غالب قوت 

 قوت غالب یعنی آنچه غالبا مصرف می کنیم. مانند چلوگوشت یا زرشک پلو با مرغ.

 غالب قوت یعنی آن چه در وعده های غذایی ما بیشترین مقدار را دارد و غالب است. مانند فزونی برنج بر قیمه در خورشت قیمه. 


حال، اگر به زندگی مردم در صدر اسلام نگاه کنیم، به نظر می رسد احتمالا اغلب آن ها غالبا نان و خرما یا نان و شیر، و درصد کمی هم نان و گوشت مصرف می کردند. پیامبر اکرم (ص) برای تعیین فطریه، آن را بر اساس غالب قوت مردم زمان خود یعنی گندم یا خرما در نظر گرفتند. فقها نیز همین مسیر را ادامه دادند و فطریه را بر مبنای غالب قوت تعیین کردند؛ نه قوت غالب! 


اما اگر امروز بخواهیم فطریه را بر اساس قوت غالب نه غالب قوت در نظر بگیریم، دیگر نمی توان گفت که غذای رایج مردم فقط نان یا برنج است. غالبا امروزه غذاها ترکیبی هستند مانند پلو خورش، چلو گوشت، چلو مرغ و ... پس سوال اصلی این است که اگر مبنای محاسبه قوت غالب باشد نه غالب قوت، آیا قوت غالب ما در حال حاضر تک ماده ای (مثلا فقط نان یا برنج) است یا به صورت ترکیبی (مثلا پلوخورش)؟


به نظر من فلسفه زکات فطره بر این مبناست که فرد از همان غذایی که خودش می خورد، به فقیر بدهد؛ یعنی بر اساس قوت غالب، نه غالب قوت. براین پایه اگر کسی هر روز یا اکثر روزها چلو گوشت می خورد و فرد دیگری چلو مرغ، آیا صحیح است که میزان زکات هر دو نفر یکسان باشد؟ طبیعتا نه. زیرا چلو گوشت چندین برابر چلو مرغ قیمت دارد. بنابراین، به این نتیجه رسیدم که فطریه بر اساس آن چه اکثرا مصرف می شود، باید پرداخت شود.


مثلا اگر فردی برنج ایرانی می خورد و دیگری برنج هندی، فطریه آن ها نیز باید بر همان اساس تعیین شود. البته غالبا امروزه کسی برنج خالی نمی خورد. حال اگر غذای غالب یک نفر چلو گوشت باشد، منطقی است که فطریه او براساس سه کیلو برنج و سه کیلو گوشت باشد. این می شود محاسبه بر اساس قوت غالب، نه غالب قوت.


(البته عمل به این نظر، صرفا برای خودم و برای هر آن که بر اساس تحقیق دقیق و تفکر عمیق به نتیجه برسد می تواند معیار عمل قرار گیرد. والله اعلم.)


پس در تعیین فطریه، باید به یک پرسش کلیدی پاسخ دهیم: 

آیا آن چه در زکات فطره مدنظر است، قوت غالب ماست یا غالب قوت ما؟ پاسخ به این پرسش، می تواند مسیر تعیین دقیق تر و عادلانه تر فطریه را روشن کند.


بااحترام،

پورصادق.