ارائه تعریفی از جغرافیای سیاسی

17 تیر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 23 بازدید

ارائه تعریفی از جغرافیای سیاسی:

برای ارائه یک تعریف از جغرافیای سیاسی، ابتدا باید به بررسی کلی تعاریف و دیدگاه ­های موجود پرداخت. در این رابطه، چهار دیدگاه کلی وجود دارد که عبارتند از:

1- دیدگاه ربطی و علی: بر پایه این دیدگاه، جغرافیای سیاسی به مطالعه کنش متقابل یا رابطه یک سویه جغرافیا و سیاست می­ پردازد. تعاریف زیادی از جغرافیای سیاسی در این دیدگاه وجود دارد؛ مانند تعریف میشل پاسیون: جغرافیای سیاسی به مطالعه پیامدهای جغرافیایی تصمیم­ ها و کنش­ های سیاسی می­ پردازد.

2- دیدگاه توصیفی: این دیدگاه بر توصیف فضاها، مکان­ ها و نواحی جغرافیایی از منظر سیاسی تاکید دارد. به عبارتی چهره سیاسی مکان­ها و فضاهای سیاسی را بررسی، توصیف و تشریح می­کند. در این دیدگاه نیز تعاریف متعددی وجود دارد، مانند تعریف اتو مائل: جغرافیای سیاسی، دانش مطالعه وضعیت فضایی کشور است.

3- دیدگاه تحلیلی: بر پایه این دیدگاه، جغرافیای سیاسی پیامدهای کنش متقابل جغرافیا و سیاست را واکاوی و تحلیل می­کند. از تعاریف موجود در این دیدگاه می توان به تعریف کاپرسون و مینگی اشاره کرد: جغرافیای سیاسی تحلیل فضایی پدیده ­های سیاسی است.

4- دیدگاه پدیداری: بر پایه این دیدگاه، جغرافیای سیاسی به مطالعه آن دسته از پدیده ­های نمایان و پنهان، عینی و غیرعینی و حتی ذهنی و مجازی می­ پردازد که برایند ترکیب و تعامل دو عنصر بنیادی جغرافیا و سیاست هستند و در فضای جغرافیایی رخ می­ نمایند. در این دیدگاه، محمدرضا حافظ نیا جغرافیای سیاسی را چنین تعریف می­کند: جغرافیای سیاسی، علم مطالعه روابط جغرافیا با سیاست و تبیین پدیده­ های ناشی از تاثیرات آنها بر یکدیگر است.


با مطالعه و شناخت دیدگاه ­ها و تعاریف موجود از جغرافیای سیاسی، نگارنده جغرافیای سیاسی را به شرح زیر تعریف می کند:

«جغرافیای سیاسی شاخه ­ای از علم جغرافیاست که به مطالعه تاثیرات متقابل و دینامیک فضاهای جغرافیایی با سیاست (اندیشه سیاسی، نهادهای سیاسی، کنش های سیاسی، مناسبات قدرت، قلمروخواهی و ...) در مقیاس های محلی، ناحیه ­ای، ملی، منطقه ­ای و جهانی با هدف بهبود وضعیت زندگی انسان ها همراه با حفظ محیط زیست، می پردازد».