علم و آگاهی

[غلامحسین ابراهیمی دینانی]
کسانی معنی و ماهیت علم را از مقوله «کیف نفسانی» دانسته اند. کسانی دیگر بر این عقیده اند که علم از سنخ هستی است و همان گونه که هستی دارای مراتب تشکیکی است، علم نیز مراتب متفاوت و مختلف دارد. در این سلسله مراتب ، علم واجب الوجود، وجوب علم است و علم هر یک از موجودات ممکن ناچار به صفت امکان موصوف است. کسانی که به مساوق بودن علم با وجود باور دارند به این امر نیز اعتراف می کنند که چون حقیقت وجود را نمی توانیم تعریف کنیم تعریف حقیقت علم نیز برای ما امکان پذیر نیست. درک و دریافت حقیقت وجود جز از طریق حضور و مشاهده میسر نمی گردد. حقیقت علم نیز عین حضور و مشاهده است و بدون تحقق نوعی از حضور هرگز نمی توان از علم و آگاهی سخن به میان آورد. باید توجه داشت که همه ی امور در پرتو علم و آگاهی برای ما روشن و آشکار می شود. بنابراین چیزی روشن تر و آشکارتر از علم وجود ندارد که علم در پرتو آن برای ما روشن و ظاهر گردد. با این همه اگر خواسته باشیم در قالب مفاهیم و عبارات به توضیح معنی علم بپردازیم بهتر است بگوییم علم چیزی است که بر مطلق ادراک انسانی اطلاق می گردد اعم از اینکه این ادراک، جزئی باشد یا کلی، تصور باشد یا تصدیق و بالاخره ظاهری باشد یا باطنی. (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
اصول کار اسماء حق است که ماهیت جهان را می دهد و سرچشمه آن مقام لا اسم و لا رسم ذات و جامع اسماء الهی است. باقی آن مهم است اما مهم نیست چون با این پیش فرض شناخته می شود. زمان و آگاهی و جهان های ادراک شده و نشده در اسمای حق است. هر یک از اسماء، نامتناهی و فی نفسه یک ابدیت است. بشر و سایر موجودات زنده از طریق حضور و همسویی با اسماء حق دنیای قابل درک و مشاهده خود را دریافت و بنا می کنند.
_____________
1 - دفتر عقل و آیت عشق، جلد سوم، غلامحسین ابراهیمی دینانی، تهران: انتشارات طرح نو چاپ دوم 1389 صفحه 63