عقل شهودی

[جمیل صلیبا]
شناخت شهودی، شناخت مستقیم است، بر خلاف شناخت استدلالی یا برهانی که یک شناخت غیر مستقیم است. (1)
***
[غلامحسین ابراهیمی دینانی]
عقل استدلالی و عقل شهودی یا بصیرت دو مرتبه ی طولی یک حقیقت را نشان می دهند. (2)
***
[جلال الدین همایی]
عقل عادی فلسفی و کلامی ممکن است اموری را محال و ممتنع بشمارد که در واقع محال نباشد. مولوی می گوید چه بسا که قوه تعقل و منطق فکر عادی در یک زمان حکم بر استحاله و امتناع امری کند، که همان امر در زمان دیگر واقع شود؛ به طوریکه نزدیک همه عقلا جزو مسلمات باشد. خلاصه اینکه عقول عادی آنچه را که فوق حال؛ و بزرگتر از حوصله فهم و ادراک، و بیش از گنجایش فکر و اندیشه محدود آنهاست انکار میکنند، و آن را محال و ممتنع ابدی می شمارند؛ و چه بسیار که در این حکم خطا می کنند؛ و امری را که امروز محال می انگارند، روز دیگر پیش چشم خود واقع و حاضر می بینند.
مولوی در مقام تحقیق و استدلال بر خطای عقول عادی میگوید:
عقل بحثی گوید این دور است و گو- بی ز تاویلی محالی کم شنو
قطب گوید مر ترا ای سست حال - آنچه فوق حال تست آید محال
واقعاتی که کنونت برگشود - نی که در اول، محالت می نمود
این است که هر قدر بر پیشرفت علوم مثبت بیفزاید؛ و اسرار خلقت بیشتر کشف شود؛ در مقابل هر نقشی که از پرده تاریک عالم صنع به صفحه روشن عقل شهودی افتاد؛ و به نسبت هر رازی که از ودایع نهفته طبیعت آشکار گردید، یک دسته از امور که جزو مجهولات ماورای طبیعت ما بود؛ و آن را در عداد معجزات و خرق عادات، و امور ماورای طور عقل می شمردیم، خودبخود از آن دایره بیرون میآید و در محیط عقل روشن بین و قلمرو آثار و خصایص عالم طبع و طبیعت داخل می شود-؛ و از این جهت بیشتر به عظمت خالق و شگفتی عالم صنع پی می بریم؛ و بهتر اعتراف می کنیم که «ربنا ما خلقت هذا باطلا: آل عمران آیه191 ».
اما از این نکته غافل نباید بود که بتناسب مستقیم هر قدر کشفی تازه روی بدهد و علمی جدید بر معلومات رسمی ما افزوده شود؛ در مقابل، یک دسته مشکلات تازه همچون علف خودروی پیرامن آن چشمه نوزاد خودبخود خواهد رویید و بر مجهولات ما خواهد افزود؛ به طوریکه دست آخر که بشر جمیع امور معلوم و مجهول خود را با یکدیگر برمی سنجد؛ و آن را از صافی خرد راست بین درست اندیش می گذراند-؛ باز خواهد دید که مجهولاتش بر معلومات می چربد؛ و اینجاست که باید ناچار معتقد بعالمی روحانی ماورای این نشئه جسمانی شود و دست به دامن الهیات و امور ماورای طبیعت زند؛ و از بن دندان بگوید «سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا: بقره آیه 32»؛ «و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو: انعام آیه 59» و «فقلنا هاتوا برهانکم فعلموا ان الحق لله: قصص آیه 75»؛ «و لکن اکثر الناس لا یعلمون: روم الاعراف آیه 187 ، یوسف آیه 21 و 40 و 67 ، النحل آیه 38 ، الروم آیه 6 و 30 ، سبا آیه 28 و 36 ، غافر آیه 57 ، الجاثیه آیه 26 ». (3)
***
[یزدانپناه عسکری]
استدلال ایجاد تعقل قلبی نمی کند. آنچه منشا ادرک و نعمت حیات واقع می شود تعقل قلب در حصه ی وجودی ممکن است. عقل استدلالی و منطق با نعمت حیات ارتباط ندارد. بی پایانی علوم و معارف و بی کرانه بودن جهان، آسایش داده های عقل استدلالی را مختل می کند.
_________________
1 – جمیل صلیبا - منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، انتشارات حکمت، صفحه 567
2 - دفتر عقل و آیت عشق، جلد سوم، غلامحسین ابراهیمی دینانی، تهران: انتشارات طرح نو چاپ دوم 1389 صفحه 211
3 - جلال الدین همایی، مولوی نامه ؛ مولوی چه می گوید؟، 2جلد، نشر هما - تهران، چاپ: دهم، 1385. جلد اول صفحه 515 ، 518