جنگ های عقلایی و هدفمند محدود ،تاکید بر مدیریت میدان و دیپلماسی همزمان (بازتاب آن پایگاه خبری طلیعه زاگرس)

3 تیر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 4013 بازدید

مقدمه 

امروزه می توان مدعی گردید اگر در سطح قدرت های منطقه ای و بین المللی که اختلاف چندانی از نظر قوای نظامی و تسلیحاتی ندارند شکل گیری جنگ های ویرانگر و بدون زمان که منجر به ویران های گسترده انسانی و مالی گردد معمولا دور از عرف حاکم است چونکه توازن و بالانس منطقه ای و بین المللی قدرت ها چنین بی محاباگری را از طرفین نمی پذیرند و بعدا رهبران سیاسی و نظامی باید در سطح بین المللی پاسخگو رفتار خود باشند در نتیجه بی محابا و احساسی اقدام صورت نمی گیرد، اطمینان کامل دارم سه گانه جنگ تحمیلی اسرائیل و آمریکا علیه ایران از این نوع تقابل های نظامی است .




قدرت نمایی عقلایی و جنگ شدید روانی تبلیغاتی رسانه ای


معمولا چنین تقابل هایی بمباران جنگ روانی و رسانه ای تبلیغاتی بسیار سنگین تر و شدیدتر از اقدامات میدانی است و جسته و گریخته به گواه تاریخ و دوران معاصر حتی در قالب دیپلماسی پنهان بازیگران متخاصم باهم تعامل دارند و گاها غیر مستقیم از طریق افراد ثالث و سازمان ها منطقه ای و بین المللی پیام ها و خواسته را رد و بدل می کنند که این اتفاقا خصیصه بارز چنین جنگ هایی است.البته بار جنگ تبلیغاتی و رسانه ای آنچنان بالاست که گاهی برخی نخبگان نیز ترس کرده و اشتباه محاسباتی دارند این در حالی است که واقعیت میدان و پشت پرده سیاست چیز دیگری را حکایت می کند.



ضرورت مدیریت ظاهری قدرت سیاسی و نظامی پاسخگویی افکار عمومی


در چنین تقابل های نظامی و سیاسی بخاطر تسکین آلام قربانیان ناشی از تخاصم متقابل و اینکه مدیریت عمومی جامعه از دست نخبگان سیاسی و نظامی طرفین حاضر در اقدامات مسلحانه بین المللی خارج نشود ،گاها شاهد موضع گیری های احساسی و حماسی هستیم که فارغ از ادارک واقعیات نظم و ترتیب منطقه ای و سیاسی از نظام بین المللی است. نباید از این نکته غافل شویم که برخی مواقع برای همان مدیریت صحنه داخلی و حفظ پرستیژ بین المللی و داشتن پاسخ برای افکار عمومی داخلی و بین المللی لازم است . مصداق و مدل شناسی در جنگ های خاورمیانه هرگز نباید جنگ اسرائیل با غزه یا لبنان و یمن را با مدل جنگ رژیم صهیونی و آمریکا با ایران یکی دانست ،در آن جنگ ها طرف مقابل اسرائیل یک حاکمیت سیاسی با نیروهای نظامی منسجم و تجهیزات نظامی مدرن نبود ،بلکه گروههایی بودند که در قالب محور مقاومت با اسرائیل در قالب جنگ های نامتقارن جنگیدن ویرانی های ضایعه جنوبی بیروت، غزه در مقابل ماشین جنگی تا دندان مسلح اسرائیل آن فجایع را به بار آورد، ناشی از همین نابرابری تعریف شده بود. ولی جنگ تحمیلی اسرائیل و آمریکا علیه ایران کاملا متفاوت در عین حال به نظر در قالب تقابل قدرت ها منطقه ای و بین المللی باید تقسیم بندی شود ،که برخی مقایسه ها و تفاوت های نه چندان فاحش می تواند در نهایی منجر به آتش بس عقلایی و هدفمند گردد. (https://civilica.com/note/12735)



برآیند تحلیلی در این مدل جنگ ها


در چنین مدل جنگ هایی معمولا طرف متجاوز که به مقاصد از قبل تعریف شده خود نرسیده است و آنچنان که در رسانه ها و افکار عمومی برای توجیه جنگ و شروع تخاصم تصویر سازی کرده است به اهداف نائل نشده است با آتش بس تعریف شده هدفمند که گاها حاصل دیپلماسی پنهان و میانجیگری ثالث است در پای میز مذاکره امتیازات بیشتری را به طرف مقابل می دهد و این معمول دنیای سیاست و روابط بین المللی است.شاید واقعیت های میدان این تخاصم رژیم صهیونی و شکستن بت افسانه ای آن در دوران روبه افول آمریکا در همین دسته بندی قرار گیرد.اینکه بازم تاکید می کنیم تغییر رژیم سیاسی و جنگ فراگیر نیازمند تقابل همزمان هوایی و زمینی است که واقعا ضرورت سیاسی هم ایجاب شده باشد که حاکم کنونی کاخ سفید که حامی رژیم صهیونی بود بیشتر رویکرد دلالی و تاجر مآبی دارد و مرد جنگ نیست .(https://civilica.com/note/11111) 



بازتاب تحلیلی در 3 تیرماه 1404 در پایگاه خبری طلیعه زاگرس دسترسی :https://taliezagros.ir/?p=28925