زمینی که بنام وطن پرستی و مذهب افراطی رو به نابودیست

26 خرداد 1404 - خواندن 4 دقیقه - 107 بازدید

از زمین بی زبانی می نویسم که بنام وطن پرستی جوامع مختلف هر روز در معرض خسران و نابودی هر چه بیشتر قرار می گیرد.از زمینی می نویسم که اگر اکنون بشر افتخار می کند علمی در اختیار دارد از آن بابت است که زمین بی هیچ چشمداشتی تمام داده هایش را در اختیار بشر قرار داد تا انسان بیاموزد و عبرت بگیرد؛ نظریه بدهد و فرضیه هایش را به بوته ازمایش بگذارد. ما انسانها گاهی یادمان می رود همه متعلق به یک زمینیم و به خودمان حق می دهیم به نام وطن پرستی هر روز جنگی را به راه اندازیم و قسمتی از منابع این زمین را که متعلق به همگی ماست و امانتیست در دست ما برای آیندگانمان از بین ببریم، یکی از وطن پرستان متعصب و بیمارگونه،هیتلر بود که جهان و انسان های روی جهان را در معرض آسیب های جدی قرار داد و اکنون کسانی با توسل به جملات او از وطن پرستی متعصبانه خود که البته بی مغرض هم نیست دفاع می نمایند بی آنکه توجه کنند هیتلر در دنیا به عنوان دیکتاتوری که بزرگترین آسیب ها را به جهان،زمین ،مردم جهان و... وارد نمود نامناسب ترین فرد برای رجوع و بعنوان یک الگو برای ضد قهرمانان شناخته می شود؛ تنها کسانی که در پی منافع خود هستند برای به کرسی نشاندن حرفهای خود و بدون توجه به گوینده سخنان در پی یافتن سخنی برای تایید گفته هایشان به سخن دیکتاتوری چون هیلتر که جان بسیاری را بخطر انداخت رجوع می نمایند. بالعکس فردی مانند آلبرت انیشتین می گوید:" ناسیونالیسم بیماریست مانند آبله که نوع بشر به آن دچارند." باید گفت اکثر افراد بر اساس منافع خود و بدون در نظر گرفتن منافع دیگران از واژه هایی مانند وطن پرستی،مذهب و... استفاده می نمایند در صورتی که اگر کمی تفکر کنند پی خواهند برد که طرف مقابلشان هم اگر درست مانند آنها فکر کند دیگر چیزی از زمین باقی نمی ماند که بخواهد وطن کسی باشد،اینکه چرا انسانها به زمین به عنوان یک وطن واحد برای تمامی مردم روی زمین نمی نگرند جای بسی تاسف است، بفرض مثال اگر قرار باشد کشوری مانند ایران که سالها پیش فوق العاده پهناورتر بوده به جنگ پرداخته تا زمین های خود را بازپس گیرد تا آخر جهان باید درگیر جنگ باشد،چنین به نظر می رسد که ما ایرانیان پذیرفته ایم که نقشه کشورمان به صورت همین گربه باقی بماند و در پی باز پس گیری زمین های قبلی نیستیم؛ سوال اینجاست که پس چرا سالهاست مانند زنان فضول همسایه؛ سرمان را در سرزمین و زندگی همسایه های دورتر آنقدر فرو کردیم تا سرآخر به جنگی که هیچ لزومی نداشت کشیده شدیم،آنانی که اکنون بخاطر منافع خود؛ وطن پرست افراطی شده اند روزهای زیادی منابع این سرزمین را در جایی دیگر هزینه کردند یا از این هزینه کردها دفاع کردند.کاش افراط و تفریط را کنار می گذاشتیم،کاش بفکر این بودیم تا در سرزمین خودمان، کاری کنیم که جهان پیشرفت کند و زمین برای همه جای بهتری شود.کاش می فهمیدیم زمین متعلق به همه است و دست از سرش بر می داشتیم تا نفس بکشد.کاش می فهمیدیم وطن پرستی که منجر به از بین رفتن منابع زمین می شود توهمی بیش نیست. کاش وقتی بلد کاری نیستیم زمین را بحال خودش وا می گذاشتیم و اصلا کاری نمی کردیم و اینگونه به نام وطن و سرزمین آزارش نمی دادیم.