احمقانه ترین حماقت

20 خرداد 1404 - خواندن 5 دقیقه - 1431 بازدید

در میان تمام حماقت هایی که بشر در طول تاریخ مرتکب شده، یک نوع حماقت وجود دارد که نه تنها فراموش نشده است، بلکه هر روز بیشتر و بیشتر در زندگی افراد و جوامع مشهود می شود. این حماقت به قدری عمیق است که بسیاری از مردم آن را حتی حماقت نمی دانند، زیرا به خوبی در قالب هوشمندی، پیشرفت و موفقیت جلوه کرده است. این حماقت عبارت است از:فراموشی از خود و غفلت از هدف وجودی.از دیدگاه روانشناسی، یکی از مهم ترین نیازهای بنیانی انسان، **نیاز به معنا و هویت** است. ویکتور فرانکل، روانپزشک و روانشناس مشهور، در کتاب «مردی که معنا را یافت» می نویسد که انسان تنها با لذت زندگی نمی کند، بلکه به دنبال معناست. وقتی این نیاز برطرف نشود، فرد دچار **بحران وجودی** می شود. او بدون هدف و بدون سمت و سو زندگی می کند، در حالی که نمی داند چرا بیدار می شود و چرا کار می کند. این وضعیت منجر به اضطراب، افسردگی، اعتیاد و گاهی خودکشی می شود. پس این حماقت، در واقع، این است که انسان به جای تلاش برای کشف معنای زندگی، خود را در مشغله های بی هدف و لذت های گذرا سرگرم کند و از خود فراموش شود.اما این حماقت فقط یک مسئله فردی نیست، بلکه ابعاد گسترده ای در سطح جامعه دارد. از دیدگاه جامعه شناسی، یکی از بزرگ ترین تحولات دنیای مدرن، ظهور شبکه های اجتماعی و فضای مجازی است. این فناوری ها، ضمن اینکه فرصت های زیادی را فراهم کرده اند، نوع جدیدی از غفلت اجتماعی را نیز به وجود آورده اند. مردم ساعت ها را صرف دنبال کردن محتواهای بی معنی، دیدن تصاویر زیبا، یا تعاملات سطحی در فضای مجازی می کنند، در حالی که ارتباط واقعی با خود و دیگران را از دست می دهند.جامعه شناسانی چون "شیرون زابلودوفسکی" متوجه شده اند که این فضاها، به رغم ادعای اتصال، در واقع انسان ها را انزوا دارتر کرده اند. این وضعیت به نوعی تعطیلی ذهنی منجر شده است؛ ذهنی که دیگر نمی اندیشد، نمی پرسد و نمی جستجو، بلکه فقط واکنش نشان می دهد. این یکی از بزرگ ترین حماقت های اجتماعی است: اینکه انسان با تمام قابلیت هایش، خود را در چنبره سرگرمی های فانی و لحظه ای گرفتار کند و از کشف خود باز بایستد.همچنین، یکی از عوامل دیگری که این حماقت را تقویت می کند، رشد بی رویه مادی گرایی است. در جوامع امروزی، موفقیت به معنای داشتن پول، قدرت، شهرت و دارایی های فیزیکی تعریف شده است. این تعریف محدود از موفقیت، منجر به دور شدن انسان از ارزش های والای اخلاقی و معنوی شده است. انسان امروزی به جای تلاش برای ایجاد ارتباط عمیق با خود و دیگران، سعی می کند خود را در نقش های اجتماعی و موقعیت های مادی ثابت کند. این امر، منجر به یک نوع فریب وجودی می شود: فریب اینکه داشتن بیشتر به معنای بهتر بودن است.اما حقیقت این است که هیچ مقدار از پول، قدرت یا شهرت نمی تواند جایگزین معنا و امنیت درونی شود. وقتی انسان فراموش می کند که چرا زندگی می کند، دیگر مهم نیست که چقدر دارد. این حماقت، در واقع، از عدم آگاهی نسبت به ذات انسان نشات می گیرد. انسان موجودی است که نه تنها نیازمند غذا و خانه است، بلکه نیازمند ارتباط با خدا، با خود و با دیگران.در اسلام، این موضوع به خوبی برجسته شده است. قرآن مجید در سوره انشرح می گوید:«الم نشرح لک صدرک» این آیه به ما یادآوری می کند که قلب انسان نیازمند گشادگی و هدایت است. اما وقتی انسان از خدا غافل می شود، قلبش تنگ و نفسش تنگ می گردد. این غفلت، تنها منجر به بی معنویت نمی شود، بلکه راه را برای حماقت های بزرگ تر باز می کند. این حماقت است که انسان را از کشف خود بازمی دارد.در نهایت، این حماقت بزرگ، یعنی فراموشی از خود و غفلت از هدف وجودی، نه تنها منجر به ناامنی درونی می شود، بلکه زمینه ساز بحران های شخصی، اجتماعی و حتی فرهنگی است. انسانی که از خود غافل است، نمی تواند به درستی با دیگران ارتباط برقرار کند، نمی تواند با خود صادق باشد و در نهایت، نمی تواند به عنوان یک موجود معنوی و انسانی زندگی کند.راه حل این حماقت، بازگشت به خود است. بازگشتی که از طریق **تامل، تفکر، تعلق معنوی و ارتباط عمیق با دیگران** محقق می شود. زمانی که انسان شروع به پرسیدن سوالات وجودی کند، زمانی که به دنبال معنا باشد، زمانی که بخواهد بداند چرا زندگی می کند، این حماقت آهسته آهسته از بین می رود. و این، شاید مهم ترین وسیله برای رسیدن به زندگی آگاهانه، معنادار و انسانی است.