جهل مسلح؛ افغانستان در اسارت طالبان

11 خرداد 1404 - خواندن 6 دقیقه - 57 بازدید


امروزه جهل به عنوان مانعی بر سر راه توسعه و پیشرفت کشورها شناخته می شود؛ اما هنگامی که جهل با قدرت، اسلحه، و ایدئولوژی های افراطی آمیخته می شود، به یک از خطرناک ترین پدیده های اجتماعی و سیاسی بدل می گردد و یا به "جهل مسلح" یاد میشود. از این رو در تاریخ بشر، همواره دو نیروی متضاد در نبردی بی پایان بوده اند. ۱_ نور دانایی و ۲_تاریکی جهل؛ اما آن گاه که جهل نه در سکوت و انفعال، بلکه به موجودی مسلح و مهاجم در برابر دانایی ظاهر می شود، فاجعه ای سهمگین تر از هر جنگ و ویرانی رقم می زند.
بنابراین، جهل مسلح فقط یک حالت ذهنی ندانستن نیست، بلکه ساختاری است که نادانی را به شکل سیستماتیک و هدفمند تقدیس می کند، خشونت و ظلم را هم طور سیستماتیک مشروع جلوه می دهد و از طرفی، دانایی و آگاهی را دشمن خود می پندارد. در چنین ساختاری، سلاح نه فقط برای جنگ و دفاع از حقیقت، بلکه برای سرکوب و نابودی حقیقت و واقعیت ها به کار می رود. از این رو جهل مسلح به مثابه ترکیبی از نادانی و قدرت ایدئولوژیک که منشا خشونت و ظلم است تعریف می شود. البته برخلاف جهل منفعل که در اثر فقدان آموزش یا منابع دانایی شکل می گیرد، جهل مسلح حالتی تهاجمی، سازمان یافته و نظام مند از نادانی است که با بهره گیری از ابزار قدرت، به ویژه اسلحه، سعی در تحمیل بینش های محدود و افراطی خود بر جامعه دارد.چون جهل مسلح فقط نادانی نیست، بلکه نادانی ای است که اسلحه به دست گرفته، لباس حقیقت پوشیده، و با اعتماد به نفس قاتلانه اش، دانایی را سرکوب می کند، پرسش را جرم می داند، آزادی را کفر می خواند، زنان را فقط برای بهرکشی جنسی می خواهد و ارزش،کرامت انسانی، حقوق بشر را دست آورد غربی می داند. جهل مسلح، نیرویی کور و بی منطق است که وقتی به قدرت می رسد، زبان ها را می بندد، دانش و علم را جنسیتی تفسیر میکند، چیزی بنام آزادی وجود ندارد، جهل مسلح، همان است که مدرسه دانشگاه را برای زنان دختران حرام میداند و انسان را در بند تعصبات خودساخته اش اسیر می سازد، یعنی زندگی می شود زندان مردمان! مردم اگر ساکت بماند، شاید کمتر آسیب برساند؛ باید به تمام این جنایت چشم پوشی کرده و نادیده بگیرد، اما اگر حرف بزند محکوم به مرگ می شود، در این حالت، نادانی دیگر یک ضعف نیست، بلکه به نیروی سرکوبگر تبدیل می شود که دانایی، آزادی بیان، آموزش و دگراندیشی را دشمن خود می پندارد و با خشونت به مقابله با آن ها برمی خیزد. بنابراین جهل وقتی که با خشونت، با ایدئولوژی افراطی، و با ابزار قدرت سیاسی و نظامی پیوند می خورد یگانه راه مقابله با آن نه با اسلحه ای دیگر است، بلکه با شعور، آگاهی، و کرامت انسانی است. با این وجود جهل مسلح مفهومی است مرکب که از سه مولفه اصلی تشکیل شده است ۱_ نادانی ساختاریافته و بی سوادی است که به دنبال تحریف آگاهانه مفاهیم دینی، فرهنگی یا تاریخی در جامعه است. ۲_ قدرت نظامی یا ایدئولوژیک آن ها است که با استفاده از زور، تهدید یا سرکوب برای اعمال تفکر و برنامه های خود از آن استفاده میکنند. ۳_ افراطگرای است. این نیروها در تلاش اند تا با حذف فیزیکی یا فرهنگی «دیگری» اعم زن، اقلیت یا روشنفکر و اقوام دیگر را سرکوب یا نابود نمایید. بنابراین در این معنا، جهل مسلح نه تنها با دانایی دشمن است، بلکه خود را مشروع تر، مقدس تر و حتی «نجات بخش» می پندارد. نمونه های بارز آن در تاریخ معاصر پر است از نمونه هایی که در آن ها جهل مسلح تمدن را به قهقرا کشانده است. مثلا طالبان در افغانستان، داعش در سوریه و عراق، یا القاعده و بوکوحرام در نیجریه و سودان و دیگر گروه تروریستی و جهلان مسلح که جوامع انسانی را تهدید می کند. تنها نمونه هایی هستند از گروه هایی که با تکیه بر فهم محدود، تحریف شده و متعصبانه از دین یا تاریخ، به کشتار، تخریب مدارس، سوزاندن کتابخانه ها، و ممنوع کردن تحصیل، به ویژه برای زنان و دختران، دست زده اند. جهل مسلح اغلب در خلاهای سیاسی، فقر، بی سوادی گسترده و بحران های هویتی ریشه می دواند. وعده های ساده انگارانه، شعارهای مذهبی یا ملی گرایانه، و استفاده از زور، به آن امکان بسیج توده ها و تحمیل خود به جامعه را می دهد. چون این جهل معمولا در اشکال حکومت های خودکامه، گروه های افراطی مذهبی یا شبه نظامیان ایدئولوژیک نمود می یابد.

بنا جهل مسلح، شاید خطرناک ترین نوع ظلم در جهان معاصر امروزی است، زیرا نه تنها آزادی را از بین میبرد، بلکه با اطمینان به خود و ادعای تقدس، خود را نجات دهنده می داند و مبارزه با آن، فقط با اسلحه ممکن نیست؛ بلکه نیازمند سرمایه گذاری عمیق بر آموزش، آگاهسازی و تحول فرهنگی مردم است، که تهدیدی جدی برای بنیان های فکری، فرهنگی و سیاسی هر جامعه ای است.
در نتیجه؛ این پدیده، به گونه ای هدفمند در مقابل دانایی، آزادی و توسعه قرار می گیرد و از طریق ابزار قدرت، در تلاش برای تحمیل خود بر جهان است. تنها راه مقابله با آن، ایجاد جامعه ای آگاه، با سواد، مشارکت جو و مقاوم است. مبارزه با جهل مسلح، در نهایت، مبارزه ای برای حفظ انسانیت و کرامت انسانی و صیانت از حقوق بشر است.
"در واقع در یک کلام جهل مسلح تاریخ و حقیقت جامعه ای ما را به زنجیر می کشیده است "