خواندن از لوح ربانی

1 خرداد 1404 - خواندن 3 دقیقه - 28 بازدید



[شمس تبریزی]

من عادت نبشتن نداشته ام هرگز. سخن را چون نمی نویسم در من می ماند و هر لحظه مرا روی دیگر می دهد. سخن بهانه است، حق نقاب بر انداخته است، و جمال نموده ...

از جوش دریای کلام حق، بر لوح الفی نقش گشت. فرمان آمد که ای جبرئیل روحانی، بر خوان از لوح ربانی، این حرف سبحانی. سخن تمام نکرده بودم، شهاب بگریخت، گفت: طاقت نمی دارم در روی تو نگه کردن. گریخت. گفتم: آخر چیست؟ می گریخت و می گفت: چیز عجب، چیز عجب !!. (1)

***

[غلامحسین ابراهیمی دینانی]

مخاطب شمس تبریزی، شهاب الدین سهروردی فیلسوف اشراقی معروف است که طبق این نقل طاقت استماع این سخن را نداشته است. برای ما روشن نیست که سهروردی از کلام شمس چه برداشتی داشته و چرا در شگفتی شده و گریخته است. ولی آنچه از کلام شمس بر می آید این است که او نمی نویسد و معتقد است وقتی نمی نویسد کلام در او می ماند. و دگرگونش می گرداند. (2)

-

عنصر گرفتن غیر از عنصر رساندن است به روشنی می توان دریافت که ناطق بودن بدون نوعی ارتباط تحقق نمی پذیرد. ماهیت و نطق از یکسو قائم به نوعی ارتباط شناخته می شود و از سوی دیگر فصل مقوم و جزء جوهری انسان به شمار می آید. نتیجه ی این مقدمات آن است که انسان به حسب مقام ذات موجودی مرتبط است که در این ارتباط دارای دو جهت قابلی و فاعلی خواهد بود. از جهت قابلیت می پذیرد و به جنبه فاعلیت در غیر خود تاثیر می گذارد. محدودیت ذهن و زبان او نیز از همین مساله ناشی می شود.(3)

***

[یزدانپناه عسکری]

به خاطر همین ارتباط جهات قابلی و فاعلی در مقام ذات است که شهاب فرار کرده است. خواندن با «نقطه ربانی» از «لوح ربانی».

***

[شهاب الدین سهروردی]

در فطرت انسانیت با کثرت جوارح هیکل یک نقطه بیش نیست که لایق افق قدسی باشد. نقطه ربانی که مرکز اسرار حق است در آدمی (4)

___________________

1 - مقالات شمس تبریزی ، شمس الدین محمد تبریزی ، تصحیح و تعلیق محمد علی موحد-تهران انتشارات خوارزمی 1369 صفحه 225

2 - دفتر عقل و آیت عشق،غلامحسین ابراهیمی دینانی،جلد سوم، انتشارات طرح نو 1389 جلد سوم، ص 469 ، 470

3 – همان ص 483

4 - سهروردی(شیخ اشراق)، رسائل شیخ اشراق، 4جلد، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی - تهران، چاپ: دوم، 1375. جلد سوم صفحه 327 ، 328 ، 329

- صفیر سیمرغ ، شهاب الدین سهروردی ، به کوشش حسین مفید – تهران : مولی 1382 صفحه 19 ، 20 ، 21