احوال تجریدی

[شهاب الدین سهروردی]
کلمه ای چند در احوال تجرید
روشن روانان چنان نمودهاند که هر آن هدهدی که در فصل بهار بترک آشیان خود بگوید و بمنقار خود پر و بال خود برکند و قصد کوه قاف کند سایه کوه قاف بر او افتد در مقدار هزار سال این زمان که «و ان یوما عند ربک کالف سنه مما تعدون – الحج/ 47 » و این هزار سال در تقویم اهل حقیقت یک صبح دم است از مشرق لاهوت اعظم. درین مدت سیمرغی شود که صفیر او خفتگان را بیدار کند و نشیمن او در کوه قاف است. صفیر او بهمه کس برسد و لکن مستمع کمتر دارد، همه باویند و بیشتر بیویند. با مائی و با ما نئی - جانی از آن پیدا نئی
و بیمارانی که در ورطه علت استسقا و دق گرفتارند سایه ی او علاج ایشانست و مرض را سود دارد. و رنگهای مختلف را زایل کند و این سیمرغ پرواز کند بیجنبش و بپرد بیپر، و نزدیک شود بی قطع اما کن. و همه نقشها از اوست، و او خود رنگ ندارد، و در مشرق است آشیان او و مغرب از او خالی نیست. همه بدو مشغولند و او از همه فارغ، همه ازو پر و او از همه تهی. و همه علوم از صفیر این سیمرغ است و ازو استخراج کردهاند و سازهای عجیب مثل ارغنون و غیر آن از صدا و رنات او بیرون آوردهاند.
***
[یزدانپناه عسکری]
برکندن ذهن خطی و خود اندیش و خود مهم بین منطقی انسان، طریق و احوال تجریدی است. بر کندن مخلوقاتی تنزیل بر سر و اذهان هدهدی به نام انسان، در اساس جهان، بردابرد در نبردی دیالکتیکی. «هل انبئکم علی من تنزل الشیاطین. تنزل علی کل افاک اثیم. یلقون السمع و اکثرهم کاذبون - الشعراء : 223،222،221»
***
[فرید الدین عطار نیشابوری]
شیطان در درون نشسته و از ضیق بشریت آلت خویش ساخته است. (2)
«همه روز نشسته ام و بردابرد می زنم - ابوالحسن خرقانی». (3)
________________
1 – شهاب الدین سهروردی(شیخ اشراق)، رسائل شیخ اشراق، 4جلد، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی - تهران، چاپ: دوم، 1375. ج3 ؛ ص314
- صفیر سیمرغ ، شهاب الدین سهروردی ، به کوشش حسین مفید – تهران : مولی 1382 ص 7
2 - فرید الدین عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، مطبعه لیدن - لیدن، چاپ: اول، 1905 م. جلد دوم صفحه 96
3 – همان، ص 251