جلوه های خدای شیوا در شعری از بیژن الهی

24 اردیبهشت 1404 - خواندن 8 دقیقه - 202 بازدید


بیژن الهی در شعری یا عنوان «تانداوا[1]» فضایی خرق عادتانه و مبهم خلق می کند، که از باورهای اساطیری هند نشات گرفته است. در این اثر فقط عنوان شعر می تواند راهی ایجاد کند برای نفوذ مخاطب به جهان شعر. اگر شعر عنوان نداشت، چه بسا هیچ روزنی برای نفوذ به درون شعر و شناخت آنچه شاعر از آن سخن می گوید، یافت نمی شد؛ به عبارت دیگر، شناخت این شعر، تنها با ارجاع به چیزی بیرون متن میسر می شود و تا مخاطب از آن مطلب، آگاه نشود، نمی تواند شعر را دریابد، شاعر می گوید:

پس چون

چشم سومین وی آبی

 در چشم می دوزد،

 گنگ گوییاست که در سینه

می کوبد؛

پس آستین میافشاند

 به تک تک کوبه ها

 خاکستر از سر آستین میافشاند

 و شراب از درون ماه نو

 که تا نیمه

 آکنده؛

و در آغوش می کشد تو را نه با دو دست،

بل با همه شکل ها

 که دو دست

پدید تواند کرد

در یک رقص

(الهی، 1402: 35)

در برخورد نخست تنها چیزی که مبرهن است، این است که شعر بی معنا نیست، تعدادی کلیدواژه داریم، ازجمله: «چشم سوم»، «گنگ»، «آستین افشاندن»، «خاکستر»، «ماه نو» و «رقص» که با «آستین افشاندن» متناسب است. عنوان شعر «تانداوا»ست که نام نوعی رقص است. «رقص تاواندا، اصلا مربوط به یک الهه آریایی به صورت نیم خدا و نیم دیو است که عیش و نوش نیم شب خود را در گورستان ها برپا می کند» (کوماراسوامی، 1372: 137)؛ «رقص یکی از ابزارهای تشریح درون مایه اساطیری سراسر جهان، در همه اعصار بوده است، به ویژه رقص های آیینی مربوط به باروری و رویش، پیروزی در شکار، درمان بیماران یا حصول عرفان شمنی درخور یادآوری است» (اسماعیل پور، 1377: 63).

از طرفی کلیدواژه «گنگ» در شعر بیژن الهی، مخاطب را به دیار هند و اساطیر آن محدوده جغرافیایی می برد. در تاریخ هند، رقص یک نوع پرستش مذهبی برای تعظیم و تکریم خدایان است «رقص خاصیت کیمیایی داشته که به موجب آن، رقاص حرکات و حالات خود را با حرکات افلاک و جنبش نیروی متحرکه عالم طبیعت تطبیق می داده و می کوشیده که با انجام دادن این حرکات، خود را به درجه موجودات اساطیری ارتقاء دهد» (شایگان، 1362: 258).

در ادبیات هند از هفتاد نوع رقص نام برده شده، که از جمله آنها رقص شامگاهی تاندوا است. «تاندوا یکی از رقص های شیوا است که به جنبه ظلمانی و تاریک و غضبی او برمی گردد و به مفهوم افزایش نیروی از بین برنده یا فانی کننده است. معمولا این رقص در گورستان ها و محل سوزاندن اجساد یا خاکستر مردگان انجام می شود» (نوروززاده، 1381: 69). درباره رقص شیوا می گویند: «عالم صحنه رقص اوست» (کوماراسوامی، 1372: 135)

برای آشنایی با «شیوا» مختصری به «مذهب شیوایی» در آیین هندو می پردازیم که عبارت است از پرستش سه خدا (برهما، ویشنو و شیوا). در مورد تفسیر خدایان سه گانه هندو باید گفت: «هندوان خدا را از جنبه ربوبیت و خلاقیت "ایشوارا"[2]می نامند. ایشوارا مظهر صفات جمال و جلال است. به عبارتی "براهمن" مقام اطلاق حضرت حق است که از هرگونه نسبتی مبراست و ایشوارا تعبیر از مقام ربوبیت اوست که عالم را می آفریند، نگه می دارد و نابود می کند. احیاء، ابقاء و افناء مظاهر سه گانه قدرت رب است و بدین ترتیب "ایشوارا" رمز اسم ممیت (میراننده) رب است. تعدد نام، نشان تعدد ذات حق نیست و برهما، ویشنو و شیوا تثلیثی است، ظاهری و در باطن جز یک نیست. یک حقیقت است به سه نام» (گیتا، 1385: 31).

شخصیت هر یک از این سه خدا، بر حسب فرقه های گوناگون بر دیگری غلبه دارد. میان پیروان فرقه شیوایی، شیوا بر سایر خدایان مقدم است و اصل مطلق و مبدا نخستین است که به صورت ویشنو و برهمن متجلی شده است (شایگان، 1362: 251). شیوا سه چشم دارد. «چشم نماد علم مطلق، خدای بصیر و قوه شهود است و به تقریب در سراسر جهان نماد نیروی دراکه است و مبتنی بر آن می باید چشم جسمانی را از نظر کاربردش به عنوان گیرنده نور، چشم پیشانی یا چشم سوم شیوا، و سرانجام چشم دل که همگی نور معنوی دریافت می کنند، ملحوظ داشت» (شوالیه، 1378: 512).

سه چشم شیوا به ترتیب «نماینده فروغ خورشید و ماه و آتش است و سرچشمه روشنایی زندگی که به زمین و آسمان و اثیر پرتو می افکند. سه چشم شیوا زمان گذشته و حال و آینده را در آن واحد می بیند» (دادور، 1385: 238). چشم سوم با آتش مرتبط است و همه چیز را به خاکستر تبدیل می کند. «چشم سوم است که در پایان خلقت جمله صور را باطل می کند و جهانی را مبدل به گورستان می سازد. چشم شیوا سلاحی است نیرومند که با خیره شدن به دشمنان خویش آنان را به آتش می کشد» (کوپر، 1379: 114).

تفسیر رقص شیوا آن گونه که مفسرین از روی متون استنباط کرده اند این است که: «پروردگار ما رقصنده است و مانند گرمایی که در هیزم نهفته است قدرت خود را در جسم و روح پراکنده می کند و آن ها را نیز به رقص می آورد» (کوماراسوامی، 1372: 139).

تا اینجا گره های متن شعر تا حدودی باز شد، می ماند کلید واژه «گنگ» که برمی گردد به تمثال «شیوا». تصویر شیوا در تمثال ها و مجسمه ها به شکل مردی با چهار دست است. «چهار دست شیوا اشاره به چهار جهت فضا و فرمانروایی او بر جهان و استیلا بر عناصر است که معادل آن تمثیل صلیب در مسیحیت و چرخ گیتی در آیین بوداست» (شایگان، 1362: 26). موهای شیوا نمایانگر رود گنگ است. «رود گنگ یکی از چهار رودخانه بهشتی است که در چهار جهت اصلی جریان دارند و از پای درخت حیات در کوه مرو (Mount Meru) جاری می شود، نیروی آفریننده ای است که از منشا غیرعینی اش جریان می یابد و در جهان عینی به سمت منتهی الیه مرز دریا پیش می رود که این عمل یعنی از اعلی علیین به سطح اسفل رفتن» (کوپر، 1379: 176).

با شناخت آیین شیوا و آنچه به آن مرتبط است، می توان پی برد که بیژن الهی با کمک واژه های رمزی الهام گرفته از باورهای مرتبط با «آیین شیوایی»، و رقص معنوی «تاندوا» خدایی را در شعرش به جلوه درآورده است که انسان را در آغوش می کشد، «نه با دو دست، بلکه با تمام شکل ها» از اینجا می توان به اندیشه وحدت وجود مستتر در شعر رسید، به این نکته که تمام شکل ها در جهان، جلوه هایی از وجودند و همگی با «تو» در اتحاد می باشند. در اینجا «گنگ» که نام یک رود است، به عنوان رمز «حیات» به کار رفته است؛ می توان از نحوه قرار گرفتن آن در بافت شعر، به تاویلی به «زندگی دوباره» یا «حیات جاوید» رسید. چیزی که بعد از «خاکستر شدن» حاصل می شود، چیزی شبیه «مرگ قبل از مرگ» یا «مردن از خود» در باورهای عرفانی. می توان گفت که شاعر می گوید: چشم سوم شیوا (=خدا) وقتی تمام صور را نابود کرد و تو را هم به آتش کشید و به خاکستر بدل کرد (= مردن از خود و منیت خویش در باورهای عرفانی)، آنگاه بر سر خاکسترت می رقصد (= با رقص نیروهای پنهانش هویدا می شود) و به تو حیات (=جاودانگی) می بخشد آن وقت تو را، نه با دو دست بلکه با تمام شکل ها در آغوش می کشد.


فهرست منابع

 اسماعیل پور، ابوالقاسم (1377)، اسطوره، بیان نمادین، تهران: سروش.

 الهی، بیژن (1402)، دیدن، تهران: بیدگل.

 دادور، ابوالقاسم و الهام منصوری (1385)، درآمدی بر اسطوره ها و نمادهای ایران و هند در عهد باستان، تهران: دانشگاه الزهرا (س).

 شایگان، داریوش (1362)، ادیان و مکتب های فلسفی هند، تهران: امیرکبیر.

 شوالیه، ژان و آلن گربران (1378)، فرهنگ نمادها، ترجمه سودابه فضایلی، تهران: جیحون.

 کوپر، جی سی (1379)، فرهنگ هنرهای سنتی، ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران: فرشاد.

 کوماراسوامی، آناندا (1372)، «مقاله رقص شیوا از مجموعه مقالات مبانی هنر معنوی»، ترجمه غلامرضا اعوانی، تهران: دفتر مطالعات دینی حوزه هنری.

 گیتا، بهگود (1385)، گیتا (بهگود گیتا) سرود خدایان، ترجمه محمد علی موحد، تهران: خوارزمی.

 نوروززاده، سامان (1381)، «رقص های آیینی هند، رقص شیوا»، کتاب ماه هنر، شماره 43 و 44، فروردین و اردیبهشت، صص69.


[1] Tandava

[2] Aishwarya