برکت در کسب وکار؛ حلقه ی مفقوده ی پیوند اخلاق و اقتصاد
برکت، واژه ای آشنا و ریشه دار در فرهنگ ایرانی و بسیاری از تمدن های دینی است؛ مفهومی که فراتر از سود مادی، به کیفیت و خیر جاری در زندگی و کار اشاره دارد. با این حال، با وجود حضور پررنگ باورهای دینی و فرهنگی در زیست بوم اجتماعی ایران، مفهوم «برکت» در حوزه ی کسب وکار کمتر مورد توجه علمی و نظام مند قرار گرفته است. ادبیات مدیریتی و اقتصادی معاصر، اغلب از این مفهوم غفلت ورزیده و تعریفی جامع، روشن و قابل کاربرد از آن ارائه نکرده است.
پژوهش های اخیر و تحلیل گفت وگو با صاحب نظران حوزه های دین و اقتصاد، نشان داده اند که برکت در کسب وکار مفهومی چندوجهی است. تحقق این پدیده ی معنوی در بستر اقتصاد، مستلزم پیش زمینه هایی چون نوع دوستی، خدامحوری، و پایبندی به اصول اخلاقی همچون صداقت، عدالت و مسئولیت پذیری است. نتایج حضور برکت در کسب وکار، خود را در قالب رشد پایدار، اثربخشی بلندمدت، و افزایش بهره وری نشان می دهد؛ کیفیتی که به سادگی با شاخص های کمی قابل سنجش نیست، اما در عمق تجربه ی کاری و رضایت جمعی جاری است.
از منظر آموزه های اسلامی، تجارت صرفا مبادله ای مادی نیست، بلکه عرصه ای برای بروز فضیلت های انسانی و الهی ست. اسلام با وضع قوانین و رهنمودهایی دقیق در زمینه ی معاملات، کوشیده است تا روابط اقتصادی نیز همانند روابط اجتماعی، بر پایه ی عدالت، صداقت و رضایت طرفین شکل گیرد. چنین نگاهی، نه تنها از بروز اختلاف و ناهنجاری جلوگیری می کند، بلکه بستری برای زندگی سالم، امن و خداپسندانه در بستر فعالیت های اقتصادی فراهم می سازد.
در جهانی که سودجویی بی مهار گاه اخلاق را به حاشیه می راند، بازاندیشی در مفهوم برکت می تواند چراغی باشد برای بازگشت به اقتصادی انسانی، معناگرا و پایدار.