زندان، کلاس مجرم سازی!! (با نگاهی به سریال وحشی)
زندان، کلاس مجرم سازی!! (با نگاهی به سریال وحشی)
از مهمترین فسلفه های وجودی مجازات ها به غیر از عبرت و سزادهی مجرم، بازاصلاح کردن و اجتماعی سازی اوست..
بدین معنی که اشخاص مجرم در طی دوران محکومیت خود، متنبه شده و بعد از بازگشت به جامعه به فکر تکرار جرم نباشند.
لکن دیده ها و شنیده ها و نگاهی به آمار و اطلاعات واقعی جامعه، نشان دهنده دور بودن از این اهداف است.
استفاده از برخی مجازات ها، بدون توجه به فلسفه آن و بدون نگاهی جرم شناسانه و کیفر شناسانه، نه تنها مخالف اهداف عالی مجازات و پیشگیری از وقوع جرم می باشد، بلکه خود راهی جرم زاست!
برای مثال مجازات حبس و نگهداری مجرمین در ندامتگاه ها، آن هم با توجه به جمعیت بالای زندانی در کشور و عدم تقسیم بندی مناسب زندانی و صد البته استفاده بی رویه از این مجازات برای برخی جرائم، مساوی است با ورود متعدد مجرمین سابقه دار و گردهمایی آن ها در محیطی برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات و آموخته های مجرمانه که مجرمین ساده، اتفاقی و بدون سابقه نیز در این جلسات و مراودات تبدیل به اساتید جرم و جنایت می شوند!
حتی این شرایط، امکان تشکیل باندهای مجرمانه و حرفه ای را نیز فراهم می سازد.
در اینگونه موارد، استفاده از مجازات های جایگزین حبس( برای مثال مجازات کاشت درخت برای شخصی که به محیط زیست آسیب زده و...) ، توجه هرچه بیشتر به اصول پیشگیری از وقوع جرم و تلاش در مسیر آن (رفع مشکل فقر و توزیع عادلانه ثروت مابین اقشار مختلف مردم، آموزش و فرهنگ سازی و..)، نگاهی تخصصی تر به زندان و زندانی و استفاده اهرچه بیشتر از جداسازی محکومین مختلف از یکدیگر و... کارا به نظر می رسد.
نیاز به اطلاع و علم کافی قضات و وکلا، اساتید و دانشجویان و قانون گذاران در خصوص اصول و آموخته های جرم شناسانه و کیفر شناسانه و توجه ویژه به این اصول در تصویب قوانین کیفری نیز پرواضح است.
نتیجه عدم توجه به این اصول مصداق بارز فیلم وحشی بوده که داستان آن براساس واقعیت ساخته شده است.
شخصی که جامعه و فقر، شدیدا خود و خانواده اش را تحت تاثیر قرار داده و زندگی برایش بسیار سخت می گذرد! و در این هیاهو درگیر اثبات بی گناهی خود در خصوص جرمی ناکرده می شود! با ورود وی به زندان و ذهنیاتش در باب ظلم، بدشانسی و ناعدالتی و همچنین با توجه به شرایطی که در زندان برایش فراهم شده به سمت و سوی جرم و تشکیل باند حرفه ای می رود تا به زعم خود انتقامش را از جامعه بگیرد... اینجاست که دست قاضی در صدور حکم، دست قانون گذار در تصویب قوانین، دست حقوقدان در تفسیر قوانین و... بلرزد و همواره آگاه باشند به وظیفه خطیری که بر عهده دارند. و وکیلی که مراقب حقوق موکلش و اجرای صحیح قانون و عدالت است. تا حقی ناحق نشود.. و زنجیره ظلم در هم شکند.