گفتمان مادرانگی

13 اردیبهشت 1404 - خواندن 4 دقیقه - 19 بازدید

گفتمان مادرانگی 

توجه به مادرانگی پس از زنانگی، مهم ترین بحث کنونی پژوهندگان برساخت جنسیت و همچنین تمام طیف های فمینیستی است، چراکه مادرانگی بر اساس برساخت جنسیت، وابسته به عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است و بر این اساس خصوصیات متفاوتی به خود می گیرد و مهم ترین عامل این بازتعریف، انعکاس تغییرات رخ داده در نقش ها و شرایط اجتماعی زنان است تا جایی که این مسئله به جایگاه آنان در جامعه مدرن و به تبع آن در طول تاریخ مربوط می شود. در بحبوحه مناقشات نظری بر سر مفهوم اجتماعی یا زیستی بودن مادرانگی، ایده نظری نوشتار حاضر این است که مادرانگی به مثابه برساختی از جنسیت زنانه یک مفهوم ثابت نیست که در زمان ها و مکان های مختلف به صورتی تثبیت شده عینیت یابد؛ بلکه مادرانگی به مثابه تابعی از جنسیت، امری است فرهنگی که توسط عوامل مختلف اجتماعی و تاریخی برساخت شده است. فایرستون در کتاب دیالکتیک جنس (۱۹۷۰) بر این نکته پافشاری می کند که تفاوت میان دو جنس و تعاریف و رفتارهایی که به آن ها نسبت داده می شود به نوعی حاصل فرهنگ و ایدئولوژی در یک جامعه است. در این راستا جنبش های زنان نه فقط درگیر مبارزه ای ملموس درباره حقوق و فرصت های برابر برای زنان هستند، بلکه در مناقشه ای نمادین بر سر تعریف زنانگی و تلویحا مردانگی هم درگیر شده اند که اکنون در دیگر جنبش های اجتماعی جدید هم می توان رد پای این سیاست دو لبه ای را پیدا کرد. بسیاری از پژوهندگان حوزه جنسیت به الگویی که از هویت زنانه تعریف می شود اعتراض دارند و بیان می کنند. برای مثال برت مک اینتاش در کتاب خانواده ضد اجتماعی بیان می کند اندیشه های کلاسیک هویت زنان را به گونه ای پلکانی برساخت می کند، بدین معنا که زنان برای تکمیل هویت فردی و اجتماعی خود به دو فرایند ازدواج و فرزند آوری نیاز دارند در این راستا این عقیده وجود دارد که روی ندادن هریک از این دو مقوله زنان را در موقعیت خود در جامعه و همچنین در فرایند رشد فردی دچار مشکل می کند. تمام مباحث مربوط به مادری و مادرانگی و تقدس زدایی از مادر در گفتمان فمینیستی و نقدی که بر آن در یک جامعه مردسالار وارد می کند این است که جامعه مردسالار به صورت سنتی و ایدئولوژیکی زنانگی را بر حسب ذات گرایی تعریف می کند و مادری را بدیل نقشی زنانه و آن را مکمل زنانگی تلقی می کند. سیمون دوبووار معتقد بود فرایند اجتماعی شدن فراگیر، زنان را به سوی انتخاب گزینه مادری سوق می دهد و بدان پاداش معنوی اعطا کرده و حول مسئله مادری نوعی تقدس زایی می کند. بر این اساس در گفتمان سنتی و مذهبی اسلامی-ایرانی نیز این تقدس زایی از اجری معنوی چون تعلق بهشت به زنان است که شکل می گیرد و بر تقویت نقش مادری نزد زنان می پردازد. این مفاهیم برساختی نه تنها مسئله زنان بلکه مسئله جوامعی است که زنان بخش بزرگی از آن را تشکیل می دهند؛ بنابراین بقای جوامع انسانی درگرو دریافت و درکی عمیق و سالم از مقوله های هویتی است.