خودکارآمدی اجتماعی

8 مهر 1402 - خواندن 3 دقیقه - 1027 بازدید

علاقه اولیه به خودکارآمدی با توسعه نظریه های شناختی اجتماعی پدیدار شد، که در آن افراد به عنوان عوامل فعال در کنترل انتخاب ها و رفتارهای خود شناخته می شوند. از نظر مفهوم، خودکارآمدی ساختاری است که بر ارزیابی فرد از ظرفیت خود برای انجام موفقیت آمیز کاری در یک موقعیت معین تمرکز می کند(Waddington, 2023). بر همین اساس خودکارآمدی اجتماعی به توانایی فرد در مدیریت روابط بین فردی بر اساس تجربیات فرد در محیط های خاص و باورها در مورد ظرفیت خود برای ایجاد و حفظ روابط اجتماعی اشاره دارد(Antoniucci et al., 2023). در واقع خودکارآمدی اجتماعی به باورهای فرد در مورد سطح توانایی وی برای انجام موفقیت آمیز یک کار یا رفتار معین در روابط اجتماعی تعریف شده که به اطمینان فرد در توانایی خود برای درگیر شدن در وظایف تعاملی اجتماعی لازم برای شروع و حفظ روابط بین فردی می پردازد(Tung & Huong, 2023). همچنین خودکارآمدی اجتماعی می‎تواند به عنوان توانایی یک فرد برای غلبه بر موانع اجتماعی و ایجاد روابط سالم و حمایتی تعریف شود(Salado et al., 2022). خودکارآمدی اجتماعی به دو عامل اصلی تفکیک شده که با نام های «خودکارآمدی درک اجتماعی» و «خودکارآمدی مهارت های اجتماعی» شناخته می شوند(Grieve et al., 2014). این ابعاد مختلف خودکارآمدی اجتماعی، روابط اجتماعی را با دیگران گسترش داده، منجر به رضایت افراد شده و فرد را برای مقابله با چالش های اجتماعی و ناسازگاری های بین فردی آماده می کند. فرد بدون خودکارآمدی اجتماعی به توانایی ها و شایستگی های خود شک دارد و نمی تواند با شرایط نامطلوب کنار بیاید، که این امر منجر به انزوای اجتماعی او می شود (Gadari et al., 2022). بنابراین خودکارآمدی اجتماعی باورهای افراد را که آنها چه مقدار قادر به برقراری ارتباط اجتماعی و ایجاد روابط معنادار هستند، بیان می کند. به خوبی ثابت شده که خودکارآمدی اجتماعی باعث ارتقای تعاملات مثبت بین فردی می شود و از شاخص های متنوع سازگاری اجتماعی مانند شادی، عزت نفس بالا، اضطراب اجتماعی پایین و تنهایی بهره بیشتری می برد. لذا تجربیات اجتماعی خوب می توانند خودکارآمدی را ارتقا دهند، در حالی که تجربیات منفی مانند تعارض بین فردی و طردشدگی اجتماعی می توانند به آن آسیب بزنند(Niu et al., 2022). حتی اگر درک توانایی فرد برای اقدام موثر در یک کار مشخص از توانایی واقعی فرد برای انجام آن وظیفه متمایز باشد، باورهای کارآمدی اجتماعی می توانند تاثیر فراگیری بر عملکرد اجتماعی سازگار او داشته باشند. بنابراین در هر زمینه ای که تبادل بین فردی رخ می دهد، افراد در توانایی درک شده خود برای مشارکت موفقیت آمیز در محیط های اجتماعی متفاوت خواهند بود و در نتیجه بر نتایج بین فردی تاثیر می گذارند(Grieve et al., 2014). بر اساس تئوری تقاضای شغلی-منابع، کارکنان با سطوح بالاتر خودکارآمدی اجتماعی به احتمال زیاد تغییرات فعالانه ای در مشاغل خود ایجاد می کنند تا عملکرد خوبی را داشته باشند و همین امر موجب افزایش سطوح عملکرد شغلی آن ها در سازمان می شود(Ingusci et al., 2019).