تعریف مدیریت استراتژیک
اختصاص زمانی به شکل مداوم برای بررسی عملکرد گذشته سازمان و پیش بینی آن در آینده، یک نقشه راه در اختیار مدیران قرار می دهد. بدون داشتن برنامه ریزی استراتژیک که در آن وضعیت فعلی کسب وکار و جایی که قرار است به آن برسید مشخص شده باشد، اکثر کسب وکارها با شکست مواجه می شوند.مدیریت استراتژیک عبارت است از برنامه ریزی، نظارت، تجزیه وتحلیل و ارزیابی مستمر تمامی مواردی که یک سازمان برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود به آن ها نیاز دارد.در واقع مدیریت استراتژیک عبارت است از مدیریت منابع یک سازمان به منظور رسیدن به اهداف مطلوب. تغییرات در محیط کسب وکار شرایطی را ایجاب می کنند که شرکت ها همواره باید استراتژی های خود را ارزیابی کنند.
۱. هدف گذاری
مقصود از هدف گذاری این است که چشم انداز کسب وکار را تعیین کنید. در این مرحله باید ۳ مسئله را شناسایی کنید:
- ابتدا، اهداف کوتاه مدت و بلندمدت را شناسایی کنید
- در مرحله بعد، اقداماتی را که برای رسیدن به اهداف نیاز دارید مشخص کنید
- درنهایت با توجه به نیروی کار سازمان، فرآیند را درونی سازی کرده و به هرکدام از نیروها وظیفه ای که احساس می کنید در آن موفق عمل خواهند کرد، محول کنید
در طول این فرآیند بررسی کنید که اهداف به صورت دقیق و واقع بینانه در نظر گرفته شده و با ارزش ها و چشم انداز سازمان شما هم خوانی داشته باشند. معمولا اولین قدم در این مسیر این است که تلاش کنید این اهداف و خواسته ها برای همه کارکنان تبیین شوند.
۲. تجزیه و تحلیل
تجزیه و تحلیل یک مرحله کلیدی است. چراکه اطلاعاتی که در این مرحله به دست می آیند باعث شکل گیری قدم های بعدی شما می شوند. در این مرحله به جمع آوری اطلاعاتی که به دستیابی شما به اهدافتان کمک می کند اقدام کنید.
تمرکز تحلیل استراتژیک باید بر درک نیازهای کسب وکار و شناسایی ابتکاراتی باشد که به رشد کسب وکار کمک می کنند. هر مشکل داخلی یا خارجی را که ممکن است بر اهداف و خواسته های شما اثر بگذارند بررسی کنید.
۳. تدوین استراتژی
اولین مرحله در تدوین استراتژی، مرور اطلاعاتی است که از تجزیه و تحلیل به دست آمده است. تعیین کنید که کسب وکار شما چه منابعی دارد که می تواند در رسیدن به اهدافتان به شما کمک کند.
حوزه هایی را که نیاز است تا از منابع بیرونی استفاده کنند تعیین کنید. مشکلاتی که جلوی موفقیت سازمان را می گیرند از نظر اهمیت باید مرتب شوند. زمانی که این کار انجام شد، شروع به تدوین استراتژی کنید.
۴. اجرای استراتژی
اجرای موفقیت آمیز استراتژی برای موفقیت سازمان امری ضروری است. اگر که استراتژی کلی با ساختار فعلی کسب وکار همخوانی نداشت، باید یک ساختار جدید در ابتدای این مرحله آغاز شود.
همه افراد در سازمان باید نسبت به وظایف، مسئولیت های خود و این که این وظایف چگونه باعث رسیدن سازمان به اهدافش می شود آگاه باشند. به علاوه کلیه منابع و سرمایه مورد نیاز باید در این مرحله فراهم باشند. به محض اینکه سرمایه تامین شده و کارکنان آماده بودند، برنامه را اجرا کنید.
۵. ارزیابی و کنترل
هر ارزیابی موفقی در محیط کسب وکار، با تعیین پارامترهایی که باید سنجیده شود انجام می شود. این پارامترها باید میزان دستیابی به اهدافی که در مرحله یک انتخاب کرده اید را مشخص کنند. میزان پیشرفت خود را با مقایسه نتایج بدست آمده و برنامه ای که در نظر گرفتید مشخص کنید.
رصد مشکلات داخلی و خارجی سازمان به شما این امکان را می دهد تا به هر تغییر قابل توجهی در محیط کسب وکار به شکلی مناسب پاسخ دهید. اگر احساس کردید که استراتژی سازمان را به سمت اهدافش نمی برد، فرآیند را از ابتدا آغاز کنید.
از آنجایی که موضوعات داخلی و خارجی کسب وکار همواره در حال تغییر و تحول هستند، تمامی اطلاعاتی را که در این مرحله به دست می آورید باید برای تدوین استراتژی ها در آینده نگه دارید.
انواع مدل های مدیریت استراتژیک
این که یک چشم انداز با اهداف بلندمدت در ذهن داشته باشید، ابزاری مفید برای رسیدن به اهداف سازمانی است.