محمل عشق

[مولانا]
عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست - هر چه گفت و گوی خلق، آن ره ره عشاق نیست
شاخ عشق اندر ازل دان بیخ عشق اندر ابد - این شجر را تکیه بر عرش و ثری و ساق نیست
عقل را معزول کردیم و هوا را حد زدیم - کین جلالت لایق این عقل و این اخلاق نیست
تا تو مشتاقی، بدان کین اشتیاق تو بتی است - چون شدی معشوق، ازآن پس هستیی مشتاق نیست
مرد بحری دایما بر تخته خوف و رجاست - چونک تخته و مرد فانی شد جز استغراق نیست
شمس تبریزی توی دریا و هم گوهر توی - زانک بود تو سراسر جز سر خلاق نیست
__
جهانی گمره و مرتد ز وسواس هوای خود – به اقبال چنین عشقی ز شر خویشتن رستم
به سر بالای عشق این دل از آن آمد که صافی شد - که از دردی آب و گل من بی دل درین پستم
زهی لطف خیال او که چون در پاش افتادم - قدمهای خیالش را به آسیب دو لب خستم
بشستم دست از گفتن، طهارت کردم از منطق - حوادث چون پیاپی شد وضوی توبه بشکستم (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
عشق به مبادی استدلال و بحث متکی نیست. محمل عشق استغراق قدرت عاشق در اقتدار عشق است.
______________
1 - مولانا جلال الدین محمد بلخی(مولوی)، دیوان کبیر شمس، طلایه - تهران، چاپ: اول، 1384. غزل 395 ، 1418