محمل عشق

1 اردیبهشت 1404 - خواندن 2 دقیقه - 31 بازدید



[مولانا]

عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست - هر چه گفت و گوی خلق، آن ره ره عشاق نیست

شاخ عشق اندر ازل دان بیخ عشق اندر ابد - این شجر را تکیه بر عرش و ثری و ساق نیست

عقل را معزول کردیم و هوا را حد زدیم - کین جلالت لایق این عقل و این اخلاق نیست

تا تو مشتاقی، بدان کین اشتیاق تو بتی است - چون شدی معشوق، ازآن پس هستیی مشتاق نیست

مرد بحری دایما بر تخته خوف و رجاست - چونک تخته و مرد فانی شد جز استغراق نیست

شمس تبریزی توی دریا و هم گوهر توی - زانک بود تو سراسر جز سر خلاق نیست

__

جهانی گمره و مرتد ز وسواس هوای خود – به اقبال چنین عشقی ز شر خویشتن رستم

به سر بالای عشق این دل از آن آمد که صافی شد - که از دردی آب و گل من بی دل درین پستم

زهی لطف خیال او که چون در پاش افتادم - قدمهای خیالش را به آسیب دو لب خستم

بشستم دست از گفتن، طهارت کردم از منطق - حوادث چون پیاپی شد وضوی توبه بشکستم (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

عشق به مبادی استدلال و بحث متکی نیست. محمل عشق استغراق قدرت عاشق در اقتدار عشق است.

______________

1 - مولانا جلال الدین محمد بلخی(مولوی)، دیوان کبیر شمس، طلایه - تهران، چاپ: اول، 1384. غزل 395 ، 1418