«الزامات ایران در مواجهه با آمریکا؛ راهبردهای عملیاتی در موضوع هسته ای بر اساس رویکرد رئالیسم تدافعی»
مقدمه
سرمنشا اختلافات و نقش سازمان منافقین: داستانی از خیانت و توطئه
در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱ «علیرضا جعفرزاده» سخنگوی گروهک تروریستی منافقین، طی یک نشست مطبوعاتی در هتل ویلارد واشینگتن حاضر شد و مدعی شد جمهوری اسلامی ایران به صورت مخفیانه در حال احداث و راه اندازی تاسیسات هسته ای نطنز و تاسیسات آب سنگین اراک است. منافقین مدعی شدند که تهران وانمود کرده به دنبال تکمیل نیروگاه بوشهر و بهره مندی از انرژی برق است. طبق ادعای منافقین ایران به صورت مخفیانه به دنبال تکمیل چرخه سوخت اتمی و غنی سازی اورانیوم برای مقاصد نظامی است. گرچه این ادعا صحت نداشت و ایران طبق تعهدات خود پیشتر آژانس بین المللی انرژی اتمی را در در جریان راه اندازی تاسیسات هسته ای نطنز و تاسیسات آب سنگین اراک گذاشته بود؛ اما از این مرحله به بعد، پرونده هسته ای ایران در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی گشوده شد و مسئله هسته ای ایران به یک مناقشه سیاسی و بین المللی تبدیل شد. ادعای منافقین به اندازه ایی در اذهان و باور عمومی اثرگذار بود که منابع خبری آمریکا از جمله CBS NEWS تایید می کنند که جورج بوش دوم، در یک کنفرانس مطبوعاتی از نشست خبری منافقین به عنوان نقطه شروع بحران هسته ای ایران یاد نموده و این موضوع را «سیگنال هشدار دهنده» از نیت ایران برای دست یابی به سلاح هسته ای نام برد. تکرار بی اساس مدعای منافقین، پوشش گسترده رسانه های غربی چون NBC و نشریاتی مانند نشنال اینترست، کمپین های تبلیغاتی گسترده این گروهک و همراهی طیف های مختلف گروه ها و سازمان های ضدانقلاب خارج کشور نقش مهمی در ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) و زمینه ساز اعمال تحریم های گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی علیه ایران از جانب ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا داشت.
آغاز مذاکرات دیپلماتیک ایران و غرب؛ تلاش برای اعتمادسازی
آغاز توافقات دیپلماتیک ایران و غرب در خصوص اعتمادسازی و رفع ابهامات و سوالات کشورهای غربی و آژانس بین المللی انرژی اتمی به صدور بیانیه سعدآباد در تاریخ ۲۹ مهر ۱۳۸۲ بازمی گردد، زمانی که در یک نشست مشترک وزیران خارجه سه کشور اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) در تهران با هیئت دیپلماتیک ایرانی دیدار نموده و مذاکراتی آغاز شد. هدف این مذاکرات کاهش تنش ها و حل مسالمت آمیز پرونده هسته ای بود. از آن تاریخ تاکنون روند دیپلماتیک و مذاکرات چندجانبه برنامه هسته ای ایران مسیری پر فراز و نشیب طی نموده که در نهایت به توافق جامع هسته ای (برجام) منجر شد.
نتیجه سال ها مذاکره، چانه زنی، دیدار و گفت وگوهای رسمی و غیررسمی ایران و جامعه بین المللی و پایبندی ایران به تعهدات خود در قالب سازمان آژانس بین المللی انرژی هسته ای انعقاد برجام یا برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۹۴ در شهر وین اتریش، بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ (شامل چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و آلمان) شد. این توافق به عنوان یکی از مهم ترین دستاوردهای دیپلماسی بین المللی در قرن بیست ویکم شناخته می شود و هدف آن تنظیم چارچوبی برای تضمین صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران و لغو تحریم های بین المللی بود. بااین حال، پیاده سازی و پایداری این توافق تحت تاثیر عوامل مختلفی، از جمله تغییرات سیاسی داخلی و بین المللی، قرار داشت. این موضوع نشان دهنده پیچیدگی های موجود در تعاملات بین المللی و چالش های مرتبط با امنیت، اقتصاد و دیپلماسی است. فرایند بحران هسته ای ایران و رسیدن به توافق برجام، نتیجه تلاش های دیپلماتیک طولانی مدت و پیچیدگی های سیاسی - امنیتی بوده است. ادعاهای منافقین و نقش رسانه های غربی در تشدید بحران، به عنوان عوامل تاثیرگذار در این فرایند شناخته می شوند. این تحولات نه تنها بر روابط ایران با جامعه بین المللی تاثیر گذاشت، بلکه الگویی از چالش های مدرن دیپلماسی بین المللی را نیز به نمایش گذاشت.
تصمیم آمریکا برای خروج از برجام برنامه ای بود که دونالد ترامپ از زمان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکابه دفعات و به صورت علنی در مناظرات و کمپین های انتخاباتی خود اعلام کرده بود. در نهایت در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دولت آمریکا به صورت یکجانبه و علی رغم مخالفت شرکای اروپایی و انتقادات گسترده افکار عمومی جهان از برجام خارج شد و بازگشت تحریم ها را اعلام کرد.. ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام پس از یک سال و به تدریج «تعهدات هسته ای» خود در برجام را کاهش داد.
بازگشت برنامه هسته ای ایران به صدر اخبار منطقه و جهان:
با پیروزی دونالد ترامپ در تاریخ ۵نوامبر ۲۰۲۴ (۱۵ آبان ۱۴۰۳) به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، برنامه هسته ای ایران بار دیگر در کانون توجهات بین المللی و تحولات منطقه ای قرار گرفته است. این تمرکز مجدد به دلیل عوامل متعددی رخ داده که در ادامه به تفصیل بررسی می شود:
1. تداوم سیاست فشار حداکثری و افزایش تهدیدات نظامی: ترامپ در دوره جدید ریاست جمهوری خود، سیاست فشار حداکثری را با شدت بیشتری دنبال کرده و هشدار داده است که در صورت عدم بازگشت ایران به میز مذاکرات و پذیرش توافقی جدید، با "مشکلات بزرگی" مواجه خواهد شد. وی تاکید کرده است که ادامه برنامه هسته ای ایران پیامدهای بی سابقه ای به دنبال خواهد داشت.
۲. تلاش آمریکا برای مذاکره از طریق واسطه های منطقه ای: ترامپ از طریق دیپلمات اماراتی، انور قرقش، نامه ای به تهران ارسال کرد که در آن، شرایط جدید آمریکا برای آغاز مذاکرات مطرح شده بود. این پیش شرط ها شامل برچیدن برنامه هسته ای ایران، توقف غنی سازی اورانیوم و متوقف سازی حمایت از گروه های منطقه ای بود. ایران از طریق عمان پاسخ خود را به آمریکا منتقل کرد. آمریکا هم چنین برای ایران ضرب الاجلی دوماهه تعیین کرده است تا در صورت پذیرش شروط، تحریم ها لغو شود.
3. واکنش ایران و تمایل به مذاکرات غیرمستقیم: مقامات ایرانی، از جمله کمال خرازی، مشاور رهبر معظم انقلاب، اعلام کرده اند که ایران آماده حل اختلافات از طریق مذاکرات غیرمستقیم است اما انجام مذاکرات مستقیم را تحت شرایط فشار حداکثری غیرممکن می داند.
4. تاثیر لابی های اسرائیلی بر سیاست های ترامپ: دولت ترامپ به شدت تحت تاثیر لابی های اسرائیلی قرار دارد که به دنبال تداوم سیاست های سخت گیرانه علیه ایران هستند. این لابی ها، با تامین مالی کارزارهای انتخاباتی و مدیریت رسانه های بزرگ آمریکا، بر سیاست خارجی واشنگتن در قبال ایران و خاورمیانه اثرگذار بوده اند.
مطالعه کتاب "لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا" اثر جان مرشایمر و استفان والت، از نظریه پردازان نئورئالیست، برای درک بهتر این تاثیرات توصیه می شود. این کتاب سه محور اصلی را بررسی می کند: نفوذ لابی اسرائیل بر سیاست مداران آمریکا از طریق تامین مالی کمپین های انتخاباتی، کنترل گفتمان رسانه ای آمریکا و جلوگیری از انتشار دیدگاه های مخالف اسرائیل و جهت دهی به سیاست خارجی آمریکا در قبال خاورمیانه، از جمله جنگ عراق، فشار بر ایران و حمایت از اشغالگری اسرائیل.
5. بن بست مذاکرات برجام در وین: مذاکرات وین که در دوران ریاست جمهوری جو بایدن برای احیای برجام آغاز شده بود، به دلیل اختلافات عمیق میان طرفین به بن بست رسید. با روی کار آمدن مجدد ترامپ، این مذاکرات احتمالا متوقف خواهد شد و در صورت ادامه، تحت تاثیر سیاست های سخت گیرانه وی قرار خواهد گرفت. ترامپ به دنبال دریافت امتیازات فراتر از مسائل هسته ای، از جمله توقف برنامه های دفاع موشکی و بالستیک، کاهش نفوذ منطقه ای ایران و توقف حمایت از گروه های مقاومت است؛ در حالی که جمهوری اسلامی ایران با زیاده خواهی دانستن این شروط تاکنون از پذیرش آنها خودداری نموده است. در مجموع، بازگشت برنامه هسته ای ایران به صدر اخبار منطقه ای و جهانی در پی انتخاب مجدد ترامپ، ناشی از سیاست های سخت گیرانه او، افزایش فشارهای اقتصادی و امنیتی، بن بست مذاکرات برجام و تاثیرگذاری لابی های اسرائیلی است. این شرایط آینده روابط ایران و آمریکا را بیش ازپیش پیچیده و غیرقابل پیش بینی کرده است.
سناریو های احتمالی آمریکا در قبال برنامه صلح آمیز هسته ای ایران
۱. تداوم سیاست فشار حداکثری
در این سناریو، آمریکا با تشدید تحریم های اقتصادی، محدودیت های مالی و دیپلماتیک، و منزوی سازی ایران در عرصه بین المللی، تلاش خواهد کرد جمهوری اسلامی را مرعوب سازد. هدف اصلی این راهبرد، افزایش نارضایتی داخلی و تحت تاثیر قراردادن تصمیمات راهبردی ایران برای پذیرش شرایط مدنظر آمریکا خواهد بود. واشنگتن ممکن است با بهره گیری از ابزارهای دیپلماتیک و هماهنگی با متحدان اروپایی و واسطه ساختن روسیه و چین ایران را به انجام مذاکراتی تازه ترغیب کند. این سناریو بر کاهش تنش ها، ارائه مشوق های اقتصادی، و رفع تدریجی تحریم ها متمرکز خواهد بود. ترامپ در مصاحبه ای با شبکه خبری فاکس نیوز در خصوص موضوع هسته ای ایران اعلام کرد «ترجیح می دهد با ایران برای یک توافق مذاکره کند»، اما هشدار داد: «زمان آن فرامی رسد. امیدوارم که شما مذاکره کنید. زیرا اگر ما مجبور شویم از نظر نظامی وارد شویم، برای آنها چیز وحشتناکی خواهد بود. درحالی که برنامه هسته ای ایران اکنون مسئله اصلی ترامپ است، این چالش بسیار فراتر از غنی سازی اورانیوم است.
«مایک والتز» مشاور امنیت ملی کاخ سفید دولت ترامپ اعلام نموده این کشور به دنبال «برچیدن کامل» برنامه هسته ای ایران است و محدود نمودن برنامه دفاع موشکی ایران در قالب کاهش تعداد موشک ها و ذخایر موشکی، توقف توسعه و پیشرفت برنامه موشکی و بالستیکی ایران و کاهش برد موشک ها برای حفظ امنیت اسرائیل در منطقه از جمله اهداف ترامپ در دور جدید مذاکرات احتمالی خواهد بود. در برابر سیاست یا مذاکره یا جنگ و پس از آن که ترامپ نسبت به اقدام نظامی احتمالی علیه جمهوری اسلامی در صورت امتناع از مذاکره بر سر توافق هسته ای جدید هشدار داد، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در سخنرانی تلویزیونی سالانه به مناسبت عید نوروز بیان فرمودند: «آمریکایی ها باید بدانند که تهدیدها آنها را در مواجهه با ایران به جایی نمی رساند».
لازم به ذکر است که مذاکره گفتگویی بین دو یا چند طرف برای حل نقاط اختلاف، به دست آوردن مزیت برای یک فرد یا جمع یا ایجاد نتایج برای ارضای منافع مختلف است. طرفین آرزو دارند در مورد موضوعات مورد علاقه متقابل به توافق برسند. این توافق می تواند برای همه یا برخی از طرف های درگیر مفید باشد. مذاکره کنندگان باید نیازها و خواسته های خود را تعیین کنند و در عین حال به دنبال درک خواسته ها و نیازهای دیگران باشند تا شانس خود را برای بستن معاملات، اجتناب از درگیری، ایجاد روابط با طرف های دیگر یا به حداکثر رساندن منافع متقابل افزایش دهند. میزان اعتماد طرفین مذاکره کننده به یکدیگر برای اجرای راه حل مذاکره شده عامل اصلی در تعیین موفقیت یک مذاکره است. فراموش نکنیم ترامپ در دوره نخست حضور خود در قدرت هم چنین تلاش هایی داشت و پیامی را از طریق شینزو آبه، نخست وزیر وقت ژاپن برای مقام معظم رهبری ارسال کرده بود که در نهایت رهبر ایران آن را نپذیرفت و به صورت علنی اعلام کرد که پیامی برای ترامپ ندارد و ایران قصدی برای مذاکره با او نخواهد داشت.هم اینک نیز رهبری مذاکره با آمریکا در شرایط تحمیلی را «هوشمندانه، عاقلانه یا شرافتمندانه» نمی دانند.
2. اقدام نظامی علیه پایگاه ها و مراکز هسته ای ایران
اگرچه مداخله نظامی مستقیم علیه ایران پرهزینه و پرریسک است، اما احتمال انجام حملات محدود و هدفمند علیه تاسیسات هسته ای یا نظامی ایران، به عنوان بخشی از راهبرد آمریکا مطرح است. چنین اقدامی باهدف تضعیف زیرساخت های هسته ای و افزایش هزینه های توسعه برنامه هسته ای ایران انجام خواهد شد. بااین حال، چنین سناریویی می تواند واکنش های متقابل ایران و بی ثباتی منطقه ای را به همراه داشته باشد.
به دلایل متعددی حمله نظامی آمریکا به مراکز هسته ای ایران ناکارآمد خواهد بود. اول، نابودی کامل تاسیسات هسته ای ایران یک چالش باورنکردنی است. برخلاف حملات هوایی رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۱ میلادی علیه برنامه هسته ای عراق و در سال ۲۰۰۷ میلادی علیه برنامه هسته ای سوریه، برنامه هسته ای ایران شامل سایت های متعدد تولید و غنی سازی اورانیوم، معادن و تاسیسات تحقیقاتی است که همگی پیشرفته تر و پراکنده تر هستند. برای کارآمدی حملات نظامی آمریکا به یک عملیات نظامی فوق العاده پیچیده نیاز دارد، تاسیسات غنی سازی اورانیوم ایران، از نظر حفاظت فیزیکی بسیار قدرتمند هستند و برای نابودی کامل به مهمات سنگر شکن نیاز دارند. البته با درک این واقعیت که پس از هر حمله تاسیسات هسته ای ایران بسیار سریع تر از تصور آنان بازسازی و مجددا راه اندازی می شود. از همه مهم تر اینکه در بهترین سناریو که حملات نظامی به طور موثر تاسیسات کلیدی را نابود کند، دانش بومی پیرامون غنی سازی اورانیوم، فناوری رآکتور و چرخه سوخت لازم برای حفظ شکافت هسته ای دست نخورده باقی خواهد ماند. ازبین بردن این دانش مستلزم عملیات مخفیانه پایدار در جامعه علمی ایران است که تلاشی سخت و دشوار است.
3. حملات سایبری، عملیات اطلاعاتی و ترورهای هدفمند در داخل کشور
یکی دیگر از گزینه های آمریکا، به کارگیری ترکیبی از جنگ سایبری، عملیات اطلاعاتی، و ترورهای هدفمند برای اخلال در برنامه هسته ای ایران است. واشنگتن ممکن است از حملات سایبری پیشرفته برای نفوذ به تاسیسات هسته ای ایران، ایجاد اختلال در سیستم های کنترل صنعتی و تخریب زیرساخت های مرتبط استفاده کند. نمونه بارز این استراتژی، حمله استاکس نت در سال ۲۰۱۰ بود که باعث ازکارافتادن سانتریفیوژهای تاسیسات نطنز شد. احتمالا، در کنار حملات سایبری، یکی از تاکتیک های محتمل، ترور هدفمند دانشمندان هسته ای ایران است که هدف آن کاهش سرعت پیشرفت برنامه هسته ای ایران، ایجاد فضای ارعاب در میان نخبگان علمی و افزایش هزینه های امنیتی ایران است.
رویکرد مناسب ایران در قبال سناریو های احتمالی آمریکا از دیدگاه رئالیسم تدافعی:
از منظر نئورئالیسم (واقع گرایی ساختاری) کنش ها و واکنش های کشورها از جمله ایران تابعی از ساختار آنارشیک نظام بین الملل و تلاش برای حفظ بقا و توازن قوا است. آمریکا به عنوان هژمون آسیب پذیر در نظام بین الملل، همواره سعی در کنترل رقبای منطقه ای خود دارد و ایران نیز به عنوان یک بازیگر کلیدی در خاورمیانه، باید راهبردهای خود را برای حفظ امنیت و بازدارندگی تدوین کند. در این چارچوب، سناریوهای احتمالی آمریکا و واکنش های مناسب ایران را بررسی می کنیم:
1. رویکرد مناسب در مواجهه با تداوم سیاست فشار حداکثری:
سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران (تحریم های شدید اقتصادی، منزوی سازی دیپلماتیک، محدودیت های بانکی و نفتی) به دنبال تضعیف قدرت اقتصادی و در نتیجه کاهش قدرت سخت ایران است. از نگاه نئورئالیسم، این اقدام آمریکا در راستای مهار قدرت منطقه ای ایران و به منظور جلوگیری از برهم زدن توازن قوا در خاورمیانه انجام می شود.
الف. اتکا به راهبرد «موازنه سازی داخلی» که شامل تقویت اقتصاد مقاومتی برای کاهش وابستگی به سیستم مالی بین المللی، تنوع بخشی به اقتصاد، توسعه صنایع داخلی، سرمایه گذاری در افزایش تولیدات داخلی و توسعه روابط اقتصادی با کشورهای منطقه و دولت های چین، روسیه و گروه بریکس و نهایتا توسعه تکنولوژی های بومی برای کاهش اثرگذاری تحریم های روزافزون و افزایش تاب آوری اقتصادی است.
ب. تقویت «موازنه سازی خارجی» (Balancing)که شامل گسترش روابط راهبردی با قدرت های بزرگ مانند چین و روسیه برای کاهش اثرگذاری تحریم ها، ایجاد بلوک های اقتصادی منطقه ای مانند همکاری با سازمان شانگهای و گروه بریکس برای کاهش انزوای اقتصادی، توسعه دیپلماسی اقتصادی در کشورهای همسایه برای حفظ کانال های تجاری، افزایش قدرت بازدارندگی در مقابل تهدیدات اقتصادی و سیاسی، ایجاد سازوکارهای جدید و متنوع برای دورزدن تحریم ها از طریق ارزهای غیردلاری، پیشبرد پروژه های همکاری های انرژی محور با کشورهای منطقه برای افزایش وابستگی اقتصادی متقابل.
2. رویکرد مناسب در مواجهه با حمله نظامی به مراکز و تاسیسات هسته ای:
هدف آمریکا از حمله نظامی به ایران نابودی توانمندی نظامی و کاهش قدرت بازدارندگی ایران خواهد بود. ازاین رو ایران باید راهبردی اتخاذ کند که بدون تحریک یک جنگ تمام عیار بازدارندگی موثری را ایجاد کند. پیشنهاد و راهکارهای متقابل ایران موارد زیر است:
الف. توسعه بازدارندگی نامتقارن و غیرهسته ای: استفاده از توان موشکی و پهپادی برای ایجاد هزینه سنگین در صورت هرگونه حمله نظامی، افزایش توانایی پاسخگویی سریع در منطقه (به ویژه علیه پایگاه های نظامی آمریکا در خلیج فارس) افزایش توان دفاعی و موشکی ایران به عنوان یک عامل بازدارنده می تواند هزینه های هرگونه اقدام نظامی آمریکا را افزایش دهد. لازم است تداوم و توسعه برنامه های دفاعی، تقویت پدافند هوایی و توسعه فناوری های بومی اولویت های اساسی باشند.
ب. توسعه قدرت دریایی و ضد دسترسی (A2/AD) استراتژی (دسترسی ناپذیری/جلوگیری از دسترسی) و تقویت نیروی دریایی، توسعه سامانه های ضد کشتی و زیردریایی های بومی برای تهدید ناوهای آمریکایی و کنترل مسیرهای استراتژیک مانند تنگه هرمز و تنگه باب المندب، از جمله ابزارهای حیاتی برای ایران محسوب می شوند. این استراتژی باهدف محدودکردن دسترسی دشمن به مناطق عملیاتی و کنترل مسیرهای حیاتی دریایی طراحی شده اند.
3. رویکرد مناسب در مواجهه با عملیات اطلاعاتی، حملات سایبری و ترورهای هدفمند علیه شخصیت ها و دانشمندان هسته ای و موشکی:
آمریکا با انجام عملیات سایبری و ترورهای هدفمند شخصیت ها و دانشمندان هسته ای و موشکی ایران به دنبال تضعیف ظرفیت های علمی، نظامی و امنیتی ایران بدون درگیری مستقیم نظامی است. این اقدامات در چارچوب استراتژی جنگ هیبریدی انجام می شود که هدف آن ایجاد آشفتگی داخلی، کاهش قابلیت های بازدارندگی ایران و مهندسی افکار عمومی است. راهکارهای پیشنهادی ایران عبارت اند از:
الف. تقویت امنیت سایبری و ضدجاسوسی: توسعه سامانه های بومی امنیت سایبری برای مقابله با حملات زیرساختی، افزایش همکاری امنیتی با قدرت های سایبری و پیش رو در این حوزه نظیر روسیه و چین.
ب. اقدامات متقابل اطلاعاتی و امنیتی: افزایش فعالیت های ضدجاسوسی و تقویت حفاظت از دانشمندان و مقامات نظامی، شناسایی و نفوذ به شبکه های اطلاعاتی دشمن برای خنثی سازی تهدیدات و طرح ریزی هایی آنان
ج. تشدید مقابله به مثل در حوزه اطلاعاتی و سایبری: انجام حملات سایبری متقابل علیه زیرساخت های حساس دشمن و افزایش فشار اطلاعاتی بر نیروهای مرتبط با آنان در منطقه مثل شبکه های جاسوسی موساد.
نتیجه گیری:
ایران برای حفظ امنیت خود بر اساس رویکرد رئالیسم تدافعی باید به «خوداتکایی امنیتی»، «توازن قوا» و «بازدارندگی هوشمند» روی بیاورد. ایران باید ضمن پایبندی به معاهدات بین المللی و ادامه همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی، مشروعیت برنامه هسته ای خود را حفظ کند و هم زمان استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای در حوزه های پزشکی، کشاورزی و صنعتی را به منظور کاهش فشارهای بین المللی گسترش دهد. آمریکا از تمامی ابزارهای موجود علیه ایران استفاده می کند و ایران نیز باید با راهبردهای متقابل در ابعاد اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی هزینه اقدامات خصمانه آمریکا را افزایش دهد تا به یک توازن پایدار در روابط دوجانبه برسد. در شرایطی که آمریکا با استفاده از راهبردهای متنوع درصدد برچیدن برنامه هسته ای ایران است، جمهوری اسلامی ایران باید با اتخاذ رویکردی هوشمندانه ضمن حفظ حقوق مشروع خود، از تشدید تنش ها و وقوع یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. ترکیبی از بازدارندگی دفاعی، دیپلماسی فعال، مقاوم سازی اقتصادی و گسترش همکاری های بین المللی می تواند زمینه ساز حفظ امنیت ملی و دستیابی به منافع راهبردی ایران باشد.