دولتها و تاثیر آنان در تعیین خط مشی سیاستگذاری رسانه ها - بخش دوم

در بررسی مطالعات صاحب نظران و منتقدان ، مبنایی اصولی در رابطه با تاثیر دولت ها در سیاستگذاری رسانه ای به دست می آید، از جمله اینکه با وجود افزایش تعداد و تنوع مشارکت کنندگان در این فرایند، سیاستگذاری رسانه ای همچنان یک حوزه تصمیم گیری به شدت کنترل شده است که به چهره های کلیدی در دولت محدود است. این ادعا در مطالعات به نحو چشم گیری دیده می شود که ویژگی اصلی این فرایند اتکا به مشاوران مورد اعتماد است نه تعهد به فرایند علمی تصمیم گیری. بنابراین موضوع قدرت در سیاستگذاری رسانه ای به نحو قابل توجهی تحقیقات این حوزه را تحت تاثیر قرار داده است. در کل شش عامل عمده بر فرایند سیاستگذاری رسانه ای توسط دولتمردان تاثیر گذار هستند:
۱- فشارهای سیاسی عدم شفافیت میزان تاثیر پذیری سیاست های سازمان های رسانه ای ازعوامل سیاسی، از جمله عوامل تاثیر گذاری است که شناخت این سازمان ها را پیچیده کرده است. مکانیزم های سیاسی موثر بر این سازمان ها شفاف نبوده و علی رغم ادعای مدیریت آنها در داشتن استقلال عمل، دیده می شود که در بسیاری از موارد دارای استقلال عمل نیستند. سیاستگذاران سازمان های رسانه ای بعضا بر مبنای گرایشات سیاسی انتخاب شده و از مهارت و دانش تخصصی در رابطه با مسائل رسانه برخوردار نیستند.
۲- عوامل قانونی و نظارتی عوامل قانونی و نظارتی از جمله عوامل موثری هستند که با تغییری اندک فرایند سیاستگذاری در سازمان های رسانه ای را به طور عمده دچار تغییرات خواهند کرد. متخصصان رسانه ای اعلام می کنند که کاستی های قانونی و نظارتی در رابطه با فرایند سیاستگذاری در این سازمان ها وجود دارد.
٣- تفکر رقابتی در سازمان های رسانه ای تفکر رقابتی به عنوان عاملی مهم بر فرایند سیاستگذاری تاثیر گذار است. چرا که سازمان های رسانه ای در محیطی متغیر فعالیت می کنند و مدیران مهمترین ابزار برای موفقیت در این محیط را تفکر رقابتی اعلام کرده اند. متخصصان تاکید دارند با ساز و کارهای تفکر رقابتی در سازمان، مدیریت به سمت تدوین سیاست هایی متناسب با فضای رقابتی پیش می رود.
۴- ویژگی های شخصیتی سیاستگذاران شکل گیری سیاست های کلان این سازمان ها معمولا درطیف کوچکی از سیاستگذاران داخل سازمانی باعث شده تا ویژگی های شخصیتی سیاستگذاران داخل سازمانی بسیار بر این فرایند تاثیر گذار باشد. معمولا سیاستهای کلان این سازمان ها در طیف کوچکی از سیاستگذاران داخل سازمانی تدوین می شود و سیاستگذاران طبق نظر مدیر سازمان رسانه ای انتخاب می شوند. بنابراین دیدگاههای محدودی در تدوین این سیاست ها مورد توجه قرار می گیرد. سیاستگذاران که عمدتا از مدیران داخل سازمان می باشند بیشتر بر مبنای ویژگی های شخصیتی خود تصمیمات مهم را اخذ می کنند و با تغییر مدیریت سازمان تصمیمات نیز تغییر عمده ای را از خود نشان میدهد.
۵- عوامل فرهنگی و ارزشی: از آنجا که محیط فعالیت سازمان های رسانه ای یک محیط فرهنگی
و ارزشی می باشد و اقدامات آن با فرهنگ و ارزش های جامعه گره خورده است، سیاست های کلان آن بایستی مطابق با ارزش های حاکم بر جوامع باشد. رسانه ها به لحاظ برخورداری از حساسیت و نفوذ بالا نسبت به دیگر سازمانها در جامعه، طیف های مختلفی را به خود جلب کرده اند از این رو مکانیزم های فرهنگی و ارزشی موثر بر این سازمان بسیار پیچیده می باشد و بایستی در سطحی کلان این سیاست های فرهنگی تعیین گردد. از این رو سیاست های فرهنگی اعلام شده از سوی دولت ها به منظور کاربست در سیاستگذاری رسانه ای همیشه راهنمای عمل این سازمان هستند.
۶- عوامل تخصصی: عوامل تخصصی در رابطه با سیاستگذاری ها می تواند بسیار تاثیر گذار باشد.
سیاست ها در سازمان های رسانه ای در برخی موارد انتزاعی و بسیار ایده آل بوده و مطابق با ساختارهای اجرایی سازمان نمی باشد. معمولا با تغییر مدیر سازمان رسانه ای، سیاست های کلان پیشین یا کنار گذاشته میشوند و یا اینکه برای اجرای آنها تلاش جدی صورت نمی گیرد. این تغییرات مدیریتی و همراه با آن تغییر سیاست های کلان، سازمان را دچار تزلزل در اجرای برنامه کرده و مدیران میانی نسبت به برنامه ریزی های بلند مدت چندان تفکر مثبتی ندارند. سیاست های کلان بایستی در سطحی فراتر از مدیر سازمان رسانه ای تدوین شود تا با تغییر رئیس سازمان در اجرای این سیاستها خللی وارد نشود. بایستی شورای سیاستگذاری متشکل از شخصیت های حقیقی و حقوقی خارج سازمانی که دارای تخصص و صلاحیت هستند شکل بگیرد و مدیر رسانه نیز به عنوان عضوی از این شورا نظریاتش را ارائه کند.