تاثیر عوامل اقتصادی در بروز تبهکاری ؟

1 فروردین 1404 - خواندن 8 دقیقه - 254 بازدید

فصلنامه تخصصی زبان، فرهنگ، و ترجمه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا

 


تاثیر عوامل اقتصادی در بروز بزه و تبهکاری؟


تاثیر عوامل اقتصادی در تبهکاری نه فقط از نظر جرمشناسی مورد بحث است بلکه در زمینه های ایدئولوژی های سیاسی نیز بر سر آن مناقشه حادی در میان است از سوی دیگر در زمینه پیش بینی تحول تبهکاری، تاثیر عوامل اقتصادی از موقع خاص و اساسی برخوردار است .

از گذرگاه سیاسی ، مارکسیسم تبهکاری را به جهان سرمایه داری نسبت می دهد و آن را ثمره شرائط اقتصادی حاکم بر سرمایه داری می داند . به گفته دیگر : رژیم سرمایه داری منشا بروز جرائم است . اقتصاد از نظر مارکسیسم، زیربنایی را تشکیل می دهد که بر فراز آن روبنایی ها ساخته می شود و تبهکاری یکی از مظاهر آن است . 

برای قبول صحت مدعای مارکسیست ها، از نظر جرمشناسی، اثبات دو امر کاملا ضرورت دارد : نخست آنکه ثابت شود تبهکاری واقعا وابسته به ساخت اقتصادی در کشورهای سرمایه داری است و از سوی دیگر باید تحقیق شود که در جوامع کاملا کمونیست ، متقابلا دیگر اثری از تبهکاری نیست . به بیان منطقی، سرمایه داری شرط لازم و کافی برای تبهکاری است ، اگر این شرط نباشد ، (یعنی در جهان کمونیسم ) بزهکاری نیست . 

اغلب مارکسیست ها معترفند که این تقابل هنوز در جوامع کمونیست تحقق نیافته است و چنین می پندارند دلیل این امر آن است که هیچ یک از جوامع سوسیالیست کاملا از تمام بقایای سرمایه داری رهایی نیافته است .

چنین تجزیه و تحلیل از علل بزهکاری مسلما مورد قبول طرفداران سیستم سیاسی طرف مخالف نیست و وجود رابطه بین بزهکاری و سرمایه داری را نمی پذیرند و از اینکه سوسیالیسم جامع ، بتواند هر گونه بزهکاری را در میان خود ریشه کن کند ، سخت تردید می ورزند و خاطرنشان می سازند که فعلا تبهکاری در پیشرفته ترین کشورهای سوسیالیستی پابرجاست بدان سان که هیچ گونه امیدی برای امحای آن وجود ندارد . 

هنگامی می توان دلایل طرفین را پذیرفت و گفت که تبهکاری با سرمایه داری یا سوسیالیسم ارتباط ندارد که ثابت شود نرخ تبهکاری بر حسب درجات سرمایه داری یا سوسیالیستی را سنجید . آنچه مسلم است این که جهان امروزی در تمام کشورها اعم از کمونیستی یا سرمایه داری از جرم متاثر است و نرخ تبهکاری در هر دو رژیم تاسف انگیز است .

(سوسیالیسم به فرانسوی " socialisme که در فارسی ، جامعه خواهی یا جامعه گرائی نیز خوانده می شود . اندیشه ای سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی ، و فرهنگی است که هدف آن ایجاد نظم اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر برابری است ، به معنای آنکه تمام قشرها و طبقات جامعه سهمی برابر و هم اندازه در سود همگانی داشته باشند .)

اقتصاد و پیشگویی تحول تبهکاری _ آیا بین رشد اقتصادی یک کشور و نرج تبهکاری همان کشور رابطه ای وجود دارد ؟ پیداست که دانستن این نکته تا چه اندازه در پیشگویی تغییرات تبهکاری موثر است .

در کشورهایی که تازه رشد یافته اند فعلآ تبهکاری در سطحی پایین قرار دارد ولی در کشورهایی که پیش از آن و بیشتر توسعه یافته اند بالنسبه تبهکاری آنان در سطحی بالاتر است و به طریق اولی در کشورهای خیلی پیشرفته تبهکاری در حد نهایی است .

بنابراین چنین به نظر می رسد یک همبستگی بین آهنگ رشد اقتصادی و نرخ تبهکاری وجود دارد .

مسئله قابل طرح از نظر علمی این است که چه روشی برای تحقیق در باره وجود همبستگی بین رشد اقتصادی و تبهکاری باید به کار برد .

برای این منظور پیشگیری از نفوذ پیش داوری باید از بحث ایدئولوژی کنار گرفت و مشاجرات سیاسی را به سیاستمداران سپرد و صرفا در جستجوی دلایل علمی بود تا نمایانگر این واقعیت باشد که آیا بین تبهکاری و تغییرات سطح اقتصادی رابطه ای وجود دارد . در این مبحث برای تجرید و مجزا ساختن نفوذ عوامل اقتصادی در تبهکاری امکان پذیر است . روش نخست این که در خلال تغییرات اقتصادی یعنی در سطوح بالا یا سطوح پایین اقتصادی، آیا سطح تبهکاری هم در نوسان خواهد بود و اگر ثابت شود که تغییرات این دو متغیر به موازات یکدیگر است آنگاه میتوان بنا به روش تغییرات متقارن ، به وجود رابطه بین آن دو پی برد . روش دوم مبتنی بر برسی وضع موجود است به این معنی که وضع بدبختی بعضی ها، وضع متوسط عده زیادی دیگر و وضع غنای تعداد قلیل جامعه پایه مطالعه قرار گیرد و دریابیم که آیا تبهکاری با تنزل سطح زندگی، قوص صعودی طی می کند؟

الف : برسی همبستگی بین نوسانات اقتصادی و تغییرات تبهکاری _ دو رشته برسی که هر دو دارای ارزش یکسان هستند در این زمینه به عمل آمده است . یک رشته موید وجود همبستگی مثبت، رشته دیگر موید وجود یک همبستگی منفی بین بحران های اقتصادی و افزایش تبهکاری است. 

۱_ مطالعاتی که موید وجود همبستگی مثبت است . وجود یک همبستگی بین بحران های اقتصادی و افزایش بعضی از گونه های تبهکاری، مخصوصا سرقت و ولگردی اغلب مورد تایید بوده است . نخست در سده نوزدهم در باره صحت این نظر تحقیق به عمل آمده است ، اما در سده بیستم به تدریج که روشهای مشاهده واجد دقت می شدند ، مسلم بودن وجود چنین رابطه ای از بین رفت .

یکی از برسی ها به وسیله اشپیت هوف به عمل آمده است . او ثابت کرد که این نظر در باره آلمان از ۱۸۸۳ تا ۱۹۱۳ صادق نبوده است .

(سرقت ساده در آلمان (۱۹۱۳_۱۸۸۳) نرخ بر حسب ۱۰۰۰۰۰) 

اقتباس از اشپیت هوف ، به وسیله پروفسور لئوته صفحه ۲۹۲ .

اما این همبستگی را چگونه می توان توجیه کرد ؟ بحران های اقتصادی ناگهان تعدادی از اشخاص را از استقلال و حتی از ثروت محروم و دچار وابستگی فقر می سازد. تعداد این اشخاص بستگی به شدت بحران دارد هرقدر بحران شدیدتر باشد تعداد بیشتری از اشخاص دچار چنین مشکلاتی می شوند . در میان این عده ، بعضی در مقابل وسوسه های شیطانی به قدری ضعیف هستند که یارای مقاومت با آنها را ندارند و نمی توانند خود را با اوضاع و احوال نوینی که برای آنان بوجود آمده است ، تطبیق دهند ، عنان قدرت از دست می دهند و برای چاره جویی به جرائم سرقت ، کلاهبرداری ، خیانت در امانت ، ولگردی و تکدی گرائی رو می آورند . قحطی و گرسنگی این اشخاص را به نومیدی سوق می دهد. در نومیدی دست به شورش ، ضرب و جرح و اهانت نسبت به نمایندگان قدرت عمومی و حافظان نظام می زنند . 

این توجیه عینی و روانی یادآور جدال سعدی با مدعی در بیان فضیلت توانگری و مذمت درویشی است که در گلستان آورده : هرکجا سختی کشیده ی تلخی دیده ای را بینی ، خود را به شره در کارهای مخوف اندازد و از توابع آن نپرهیزد وز عقوبت ایزد نهراسد و حلال از حرام نشناسد... هرگز دیده ای دست دغایی بر کتف بسته و یا بینوایی به زندان درنشسته یا پرده معصومی دریده یا کفی از معصم بریده الا به علت درویشی... محتمل است که یکی از درویشان نفس اماره طلب کند چو قوت احصانش نباشد به عصیان مبتلی گردد ...اغلب تهی دستان دامن به معصیت آلایند و گرسنگان نان ربایند ...چه مایه مستوران به علت درویشی در عین فساد افتادند و عرض گرامی به باد زشت نامی بر داده .


مبانی جرمشناسی دکتر مهدی کی نیا 

سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی