عشق آگاپه ای دقوقی

1 فروردین 1404 - خواندن 3 دقیقه - 55 بازدید



[مولانا - مثنوی معنوی]

در میان موج دید او کشتیی - در قضا و در بلا و زشتیی

هم شب و هم ابر و هم موج عظیم - این سه تاریکی و از غرقاب بیم

_

چون دقوقی آن قیامت را بدید - رحم او جوشید و اشک او دوید

گفت: یا رب، منگر اندر فعلشان - دستشان گیر، ای شه نیکو نشان

خوش سلامتشان به ساحل باز بر - ای رسیده دست تو در بحر و بر

ای کریم و ای رحیم سرمدی - در گذار از بد سگالان این بدی

ای بداده رایگان صد چشم و گوش - نی ز رشوت بخش کرده عقل و هوش

بیش از استحقاق بخشیده عطا - دیده از ما جمله کفران و خطا

ای عظیم، از ما گناهان عظیم - تو توانی عفو کردن در حریم

ما ز حرص و آز خود را سوختیم - وین دعا را هم ز تو آموختیم

حرمت آن که دعا آموختی - در چنین ظلمت چراغ افروختی

دست گیر و، ره نما، توفیق ده - جرم بخش و، عفو کن، بگشا گره

همچنین میرفت بر لفظش دعا - آن زمان چون مادران با وفا

اشک میرفت از دو چشمش، و آن دعا - بی خود از وی، می برآمد بر سما

آن دعای بیخودان، خود دیگر است - آن دعا ز او نیست، گفت داور است

آن دعا حق می کند چون او فناست - آن دعا و آن اجابت از خداست

واسطه مخلوق نی اندر میان - بی خبر ز آن لابه کردن جسم و جان

بندگان حق رحیم و بردبار - خوی حق دارند در اصلاح کار

مهربان، بی رشوتان، یاری گران - در مقام سخت و در روز گران

هین بجو این قوم را ای مبتلا - هین غنیمت دارشان پیش از بلا

رست کشتی از دم آن پهلوان - و اهل کشتی را به جهد خود گمان (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

آگاپه (Agape) یا حالتی از بودن یا بی خود بودن است ( بدون خود بودن، بدون نفس و منیت). عشق و دوست داشتن قلبی و بدون هیچ علتی است و آموزش پذیر نیست.

________________________

1 - مثنوی معنوی ، جلال الدین محمد بن محمد مولوی به تصحیح رینولد نیکلسون – تهران : هرمس 1386 صفحه 433 ، 435