سنجش میزان طلاق عاطفی در بین افراد متاهل شهر مینودشت

خانواده جهان شمول ترین نهاد اجتماعی است. منشا جامعه سالم، خانواده سالم است، وارد شدن هر آفت و زوالی به این نهاد و کارکردهای آن، بر روی جامعه بسیار اثرگذار می باشد. .یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی، طلاق عاطفی یعنی همان زندگی های خاموش است. هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل اجتماعی موثر بر گرایش طلاق عاطفی در بین 383 نفر از متاهلین شهر مینودشت می باشد. روش تحقیق، پیمایشی و با ابزار پرسشنامه اطلاعات لازم جمع آوری شده است که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه بندی متناسب انتخاب شده اند. یافته های این تحقیق نشان داد بین دینداری، تعارض زناشویی، ساختار قدرت در خانواده، نوگرایی، بی نظمی درخانواده، همسان همسری و کیفیت زندگی زناشویی با طلاق عاطفی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین همه متغیرهای جمعیت شناختی (شامل تحصیلات، تحصیلات همسر و محل سکونت) بر طلاق عاطفی موثرند. همچنین نتایج رگرسیون بیانگر آن بود که متغیرهای مستقل تحقیق، حدود 22 درصد از واریانس طلاق عاطفی را تبیین می کنند و متغیرساختار قدرت در خانواده با تاثیرگذاری 52 درصد بیشترین نقش را در تبیین طلاق عاطفی داشته است.

کلیدواژه ها:

طلاق عاطفی ، نوگرایی ، تعارض زناشویی ، سرمایه اجتماعی ، همسان همسری ، کیفیت زناشوئی