نقش فرهنگ، ارزشها، باورها و پاسخگویی اجتماعی در استقرار حاکمیت خطر

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 676

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICHED09_044

تاریخ نمایه سازی: 30 شهریور 1398

چکیده مقاله:

در تعریفی از حاکمیت خطر آمده که این مفهوم به قواعد و نهادها، کنوانسیونها، مکانیسمها و فرآیندهایی گفته میشود که از طریق آنها تصمیمات در خصوص خطر گرفته و اجرا میشود و میتواند هنجاری و مثبت باشند زیرا استراتژیهای مدیریت خطر را جهت کاهش هزینه های اقتصادی و انسانی فرموله و تحلیل میکند. یکی از مولفه های مهم در این زمینه نقش فرهنگ و ارزشها و پاسخگویی اجتماعی میباشد. در حقیقت استقرار حاکمیت خطر بر اساس این شاخصها نیازمند نهادمندی جامعه است امری که باعث میشود تا از اغتشاش و تشویش و همچنین شایعه پراکنی و درنهایت بزرگتر شدن مخاطره جلوگیری شود. لازم به یادآوری است که در کشورهایی همچون ایران )با داشتن رقبا و دشمنان منطقهای و جهانی( هر بحرانی ولو اقتصادی و یا زیست محیطی میتواند بسرعت تبدیل به یک بحران سیاسی شود و از این طریق دست مایه دشمنان خارجی برای تبدیل آن به یک عنصر مشروعیت زدا قرار گیرد. جلوگیری از این مسئله میتوان از طریق نهادمندی جامعه صورت گیرد. میتوان با ارجاع به یک فیلم موضوع اخیر را توضیح داد. در فیلم افسانه ذیگفرید، قهرمان داستان بعد از کشتن هیولا و شنا در خون آن شاهد بیرون آمدن حیوانات کوچکتر و ضعیفتر میباشد. این هیولا همان لویاتان هابز یا دولت است. در حقیقت اگر دولت کوچک باشد و جامعه به نهادها و گروه های مختلف تقسیم شوند که هرکدام نماینده منافع گروه های خود باشد بهتر میتوان آنها را مدیریت کرد. در این زمان انسجام اجتماعی حاصل شده و طبعا پاسخگویی نیز بیشتر میشود. مضافا اینکه فرهنگ به سمت اعتماد و مشارکت اجتماعی پیش میرود. جامعهای که مبتنی بر انسجام و فرهنگ مشارکت و همیاری باشد چیزی که در دوره پهلوی شاهد آن بودیم و نمودهای آن را در مساجد شاهد بودیم و همین امر زمینه رویارویی منسجم و با برنامه را با دولت وقت فراهم کرددر مواقع خطر اولا دستخوش شایعات و فروپاشی اجتماعی میشود؛ دوم با تعلق به ارزشهای سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه بهتر میتواند در مقابله آن اقدام کند. در عوض فرهنگ مبتنی بر بی اعتمادی و عدم تعلق به هوییت و ارزشهای سیاسی به فرصت طلبی منجر میشود. نمونه موفق فرهنگ و باور و تعلق به ارزشهای ملی و اسلامی را میتوان در سیل اخیر کشور و زلزله سر پل ذهاب مشاهده کرد. قطعا کمکهای انسان دوستانه و حضور گروه های اجتماعی و حتی افراد مختلف برای کمک به حادثه دیدگان در غیاب یک فرهنگ غیر پاسخگو امکان ظهور نمییافت. در این میان نقش شبکه های اجتماعی و مجازی در استقرار چنین فرهنگ و باوری بسیار مهم است. اگرچه این فضای مجازی یک تیغه دو لبه و به اصطلاح شمشیر داموکلس است و میتواند همزمان مروج فرهنگ شکاف و عدم تعلق اجتماعی در میان جامعه باشد با این حال ظرفیتهای مهمی را در مدیریت خطر از خود نشان داده است.

نویسندگان

مجید احمدی

دانشجوی دکتری تخصصی سیاس تگذاری عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی،واحد تهران مرکز، تهران، ایران