فلسفه یونان
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 459
متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
IHTF01_013
تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1398
چکیده مقاله:
شیوه نویسندگان مغرب زمین بر آن است که با روشهای سفسطه آمیز به ارائه مطالبی بپردازند که صدور تفکر و تمدن یونان را به تمام نقاط جهان و تاثیرپذیرى تمدن و تفکر شرقى را از یونان زمین به اثبات رساند در این راه از هیچ مبالغه آمیزی و گزاف گوئی احتراز نمی نمایند. در مقابل این هجمه فکرى بنیادین و بنیان کن ( زیرا تفکر بنیاد همه چیز است ) در مشرق زمین نه تنها تحقیق و مقاومت علمی نمی شود بلکه شاگردان شرقى معلم اول ارسطاطالیس نیز با این شعارها همراهی می نمایند. و بدین صورت افسانه رنگ حقیقت را به خود گرفته و حقایق کمرنگ می شوند، تمام تبلیغات رسانه ای، انتشاراتی، آکادمیک صرف ترویج این تفکر افسانه-ای می گردد و از اثرپذیرى تفکر و تمدن یونان از دیگر افکار جهان سکوت اختیار می نمایند. و حقایق را وارونه می نمایند، از روشهای جدیدى که برای تحقیر شرقى ها بکار برده می شود آن است که تاریخ یونان باستان را به عقب تر برده و تاریخ تمدنهای شرقى را جلوتر می آورند و حتی سعی در اثبات این دارند که تمدن هاى شرقى با تمدن یونان معاصر بوده و یا بعد از آن پدید آمده اند، بیان می دارند که تفکر و تمدن یونانی بدون آنکه از شرق یا از جائی دیگر اثرپذیرى نماید. با نبوغ یونانیان یکباره جوانه زده و بر قله تاریخ بشر درخشیدن گرفت این تفکر و تمدن والاترین کامل ترین و مفیدترین تفکر و تمدن بشر بوده است و لذا به آن عصر طلائی تاریخ بشرى می نامند و معتقدند بعد از رخنه تفکر شرقى مثل مسیحیت غیره این تفکر در صفحات تاریخ مفقود گردید و در زمان رنسانس گنج کتب و تاریخ آن تمدن دوباره به دست اروپائی ها افتاد و آنها توانستند از آنها استفاده نموده و دوباره به حیات علمی، فلسفى، هنرى و تمدن عظیم کنونی برسند، لذا رنسانس به معناى حیات دوباره است.
نویسندگان