خوانش فمنیستی-اجتماعی رمان الحب فی زمن النفط و چراغ ها را من خاموش میکنم با تاکید بر مقوله هویت یابی
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 489
فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
PLRC01_170
تاریخ نمایه سازی: 31 تیر 1398
چکیده مقاله:
جریان فمنیسم، از آغاز تاکنون، دگردیسیهای متعددی را در خود شاهد بوده است که نقطه مشترک همه آنها، این است که زنان در موقعیت فرودست به سر میبرند و برای کاهش این نابرابری، لازم است اقداماتی صورت گیرد. بخش مهم تلاشها که از جانب زنان برای حل این بحران صورت میگیرد، کوشش برای دستیابی به هویت است که به طور ویژه در ساختار ادبیات داستانی معاصر عربی و فارسی قابل بررسی است. رمان الحب فی زمن النفط اثر نوال السعداوی مصری و چراغ ها را من خاموش میکنم نوشته زویا پیرزاد ایرانی، نمونه دو رمان موفقی هستند که دو نویسنده زن، قهرمان داستان را در چالشی مستمر برای دستیابی به هویت به تصویر میکشند؛ زن قهرمان رمان سعداوی، با عبور از لایه های سخت جامعه بر آن است تا با معرفی اله ه زن، حضور هویتمند خود را در تاریخ به اثبات برساند و پیرزاد نیز میکوشد با خلق شخصیت کلاریس تلاش زن را برای اعلام موجودیت و کشف هویت گمشده خویش، نشان دهد. قهرمانان زن دو رمان، با آگاهی بخشی به زنان دیگر و رویکرد تقابلی در برابر نظام مردسالار به دنبال تحقق اهداف خود هستند که البته زن رمان سعداوی برخلاف کلاریس در ابراز عقیده و شهامت مقابله با ساختار سنتی جامعه قویتر عمل میکند.نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد، دستیابی به هویت زنان، گرچه تلاشی هدفمند و اصولی است، اما قبل از هر چیز نیازمند تحولات گسترده در ساختار فکری جامعه و ایجاد زمینه های لازم برای پرهیز از قضاوت بر مبنای اصول زیست شناختی در تفاوت بین زن و مرد است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
پریسا نقدی پور
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه گیلان
فرهاد رجبی
دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه گیلان
سیده اکرم رخشنده نیا
استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه گیلان