مبانی عقلانیت عدالت تمدنی اسلام

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 311

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICJE01_015

تاریخ نمایه سازی: 26 تیر 1398

چکیده مقاله:

اسلام بنابر عقلانیت خاص خویش، در نظریهی عدالت، مکتبی وحدت گراست و به عدالت در گستره ی تمدنی باور دارد. عدالت تمدنی ازآنجاکه همه ی عرصه های زندگی اجتماعی و اضلاع حیات جمعی انسان را دربر می گیرد مستلزم اصولی است که این اصول لازم است:اولا قراردادی و برآمده از مواضعات بشری نباشند، بلکه در واقعیت وجود انسان و هستی ریشه داشته باشند. ثانیا شمولی فرازبانی، فراسنتی، فرافرهنگی و فراتاریخی داشته باشند. ثالثا مستظهر به بهره مندی از جمیع منابع و ذخایر معرفتی بشر مانند عقل، شهود، وحی و تجربه ی حسی باشند. رابعا ظرفیت تجمیع و یکپارچه سازی همه ی ملاک ها و ارزش های معتبر و مقبول اجتماعی بشر چون حق، تکلیف، نفع، خیر، کمال، صلاح، خوبی و .... را داشته باشد. خامسا هم به هویت فردی وفادار باشند و هم به هویت جمعی و اجتماعی بشر. سادسا بتواند در همه ی عرصه های زندگی، هنجارها و برنامه های عملی را برای تحقق عدالت تبیین و ارائه نماید. این مقاله با بکارگیری روش تحلیلی و معناشناختی در حوزه آموزه های اسلامی تلاش دارد ضمن تبیین سر ناکامی و بنبست نظری و عملی فرهنگ غرب در ارائه الگوی عدالت تمدنی، به وجوه توانمندی اسلام در عرضه چنین الگوئی اشاره نموده و مدعی آن شود که: اسلام بر پایه ی آموزه های توحیدی و مفهوم اساسی و محوری حق در سه عرصه هستی شناسی، معرفت شناسی و اعتبارشناسی (حقوق و ارزش های اخلاقی) می تواند به همه اصول یادشده جامه عمل پوشیده و منادی عدالت تمدنی در همه ادوار حیات بشری باشد.

نویسندگان

عباس جوارشکیان

دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد