تحلیل حس چشایی در آثار مولوی

سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 999

فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JMLK-5-9_004

تاریخ نمایه سازی: 21 خرداد 1398

چکیده مقاله:

   حس چشایی یکی از پرکاربردترین حواسی است که در آثار مولوی برای نمایاندن تمامی ساحت­های مادی و روحانی استفاده شده و واژه­های دیگری از خانواده آن در بازتاب این معانی به شاعر یاری رسانده است. نوع زندگی صوفیه و توجه بیش از حد آنها به تقلیل طعام، جوع، روزه، اجتناب از کسب و بها دادن به نظریه توکل، سبب توجه مولوی به حس چشایی شده است. در این پژوهش، افزون بر تحلیل حس چشایی، موارد درآمیزی این حس با حواس دیگر (بصر و سمع) بررسی می­شود. خاستگاه حسامیزی به یکی از اصول اساسی تفکر اشاعره- تصرف خداوند و نفی علیت- بازمی­گردد و در زبان مولوی صبغه ممتازی دارد. این ایماژ شاعرانه در مثنوی و دیوان شمس بازتاب تلقی ویژه و هنری مولوی از حواس ظاهر و باطن است که البته با جهان­بینی غیب­مدار او ارتباط دارد. مولوی برای هر چیزی که در عالم هست، متناظری غیبی پیش روی می­گذارد؛ از این­رو، در برابر حواس ظاهری، شکل راستینی از حواس باطنی و غیبی وجود دارد. حواس ظاهر و باطن چونان محورهای نظام فکری مولوی در آثار وی با شیوه­های گونه­گون و چشم­اندازهای متمایز مطرح می­شوند. از نظرگاه مولوی، ادراکات نفسانی (شنیدن، دیدن، چشیدن و جز آن) در مرحله­ای از معرفت نفس، امتزاج حاصل و یکسان عمل می­کنند و به نوعی وحدت قوا می­رسند.    

نویسندگان

طاهره کریمی

دانشجوی دکتری زبان ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا

ذوالفقار علامی مهماندوستی

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا

محبوبه مباشری

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا