تاملی در تمامی یا ناتمامی مثنوی مولوی
محل انتشار: فصلنامه ادبیات عرفانی، دوره: 6، شماره: 10
سال انتشار: 1393
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 397
فایل این مقاله در 44 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JMLK-6-10_003
تاریخ نمایه سازی: 21 خرداد 1398
چکیده مقاله:
مثنوی شریف مولوی یکیاز رازآمیزترین آثار عرفانی- ادبی برجای مانده از بشریت است که قرنهاست ذهن، فکر و روح مشتاقان را به خود مشغول ساخته و هنوز کسی نتوانسته است آنچنان که باید به ژرفنایایناقیانوس بیکران دست یازد . یکی ازاسرار ایناثر گرانقدر، بحث تمامی یا ناتمامیآن در حیات مولاناست. عدهای بر این باورند که کهولت سن، بیماری و رحلت مولانا موجب شد تا مثنوی، خاصه، آخرین قصهی آن؛ یعنی قصهی ذاتالصور، ناتمام باقی بماند. برخی نیز معتقدند که مولانا سال ها پیش از آن که از دار دنیا برود مثنوی را به پایان رسانده بود و هیچ بحثی را ناتمام باقی نگذاشت . نگارندگان این مقاله، تلاش کردهاند با ذکر شواهد تاریخی محکم و واکاوی حوزهی اندیشگی مولانا و نیز به مدد مثنوی و ذکر مولفه های عرفانی و فلسفی، این مسئله را از زوایای گوناگون، مورد بررسی قرار دهند. نتایج این پژوهش، که به شیوهی تحلیل محتوا انجام شدهاست، نشان میدهد که اتمام مثنوی نه تنها درزمان حیات مولانا صورت گرفتهاست، بلکه شخص وی برکتابت و نسخت آن نظارت داشته و نیز قصهی ذات الصور در آن ناتمام نمانده است؛ زیرا این داستان درواقع سرگذشت سلوک عارفانهی سالکان و معرفتجویانیاست که ماجرای عشقشان با معشوق، نه آغازی دارد و نه فرجامی.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
علی قبادی کیا
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند
محمد بهنام فر
دانشیار زبان وادبیات فارسی دانشگاه بیرجند