اثربخشی آموزش مبتنی بر هوش موفق بر گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان

پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر الگوی آموزشی مبتنی بر نظریه هوش موفق بر گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان انجام پذیرفت. پژوهش از نوع آزمایشی و بر پایه طرح شبه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه نابرابر بود و جامعه آماری آن شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر ترکمن چای بود که از میان آنها دو کلاس درس پایه نهم از یک دبیرستان بهصورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه 20) نفر در گروه آزمایش و 17 نفر در گروه گواه). قرار گرفتند الگوی آموزشی مبتنی بر هوش موفق در 12 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه گواه در همین مدت به روش سنتی آموزش دیدند. داده ها مطابق با طرح در دو مرحله پیش و پس از اجرای برنامه از طریق پرسشنامه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) گردآوری شده و با روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش معناداری اثر آموزش مبتنی بر هوش موفق بر گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان را تائید نمود و بر پایه آن، نتایج حاکی از امکان کاربرد آموزش مبتنی بر هوش موفق جهت افزایش گرایش به تفکر انتقادی دانش آموزان است.

کلیدواژه ها:

آموزش مبتنی بر هوش موفق ، گرایش به تفکر انتقادی ، دانش آموزان