ویژگی رابطه کودکان بزهدیده با قاتلان سریالی از دیدگاه آموزه های روانشناسی جنایی

آموزه های روانشناسی جنایی ضمن تبیین جرم و بررسی علل و عوامل وقوع قتل های سریالی،راهکارهای پیشگیری از قتل های سریالی را نیز بیان می کنند. براساس مطالعات صورت گرفته،تبدیل شدن یک فرد به قاتل سریالی فرآیندی لحظه ای و آنی نیست و تحت تاثیر عوامل فردی-شخصی و روانی است. بنابراین وجود این علل و عوامل میتواند سبب شوند که یک فرد، بزهدیدگان بی گناه را به قتل برساند و تا زمانیکه دستگیر میشود به قتل های خود ادامه دهد؛ علتشناسی قتلهای سریالی از دیدگاه آموزه های روانشناسی جنایی مقدمه ای برای پیشگیری از آناست و بدون شناخت علل جرم زا بحث راجع به پیشگیری بی فایده است؛ مهمترین عامل شناختهشده ای که تاثیر بسزایی بر روی افراد داشته و به مرور زمان خالق قاتل سریالی میشود، مسایلحاکم در دوران کودکی و محیط ناسالم خانواده جانیان است.بیشترین کودکانی که طعمه ی قاتلان سریالی می شوند، کودکانی هستند که معمولا تنها به مدرسهیا بازار می روند، یا آن دسته از کودکانی که دور از پدر و مادر، به صورت تنهایی زندگی می کنند.بنابراین مهمترین ویژگی کودکان قربانی این پدیده شوم علاوه بر ضعف جسمانی و ظاهری، وصفتنهایی و تنها زیستی است. مسلما خانواده هایی که به کودکان خود تنها زیستی و تنها بیرون رفتنرا می آموزند، در قربانی شدن کودکان خود مساعدت می کنند تا خانواده هایی که چنین عملکردیرا در قبال کودکان خود ندارند.

کلیدواژه ها:

قتل سریالی ، تیپ شناسی جنایی ، اطفال بزه دیده ، روانشاسی جنایی