اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت( CFT )بر نگرش به زندگی بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مطالعه موردی)

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 622

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CCRMED02_218

تاریخ نمایه سازی: 11 اردیبهشت 1398

چکیده مقاله:

مقدمه: در طول دهه گذشته تحقیقات به طور عمده بر روی کارکردهای نوروسایکولوژیک شناختی در طول دوره های افسردگی تمرکز کرده اند نشان داده اند که بدکارکردی های نوروسایکولوژیک عصبی–شناختی از مولفه های عمده اساسی اختلالات افسردگی هستند. بدکارکردی های نوروسایکولوژیک، به خوبی به عنوان یکی از ویژگی های اختلال افسردگی اساسی تایید شده است (راسو همکاران، 2015). بطور گسترده ای پذیرفته شده است که اختلال افسردگی از طریق نقص های عصبی–شناختی در حالت های حاد، مزمن یوتایمیک مشخص می شود (اقرازی همکاران، 2015). برای روشن شدن بدکارکردی های نوروسایکولوژیک شناختی بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی، محققان از آزمون های مختلف، مخصوصا آزمون های نوروسایکولوژیک استانداردشده استفاده کرده اند. در اکثر مطالعات، بیماران افسرده در طیف وسیعی از آزمون ها، نسبت به افراد بهنجار بدکارکردی های نوروسایکولوژیکی متعددی نشان داده اند(گریر همکاران، 2014) نگرش به زندگی(معنی زندگی) یک مفهوم وسیعی طبق تعریف یک سازه اختصاصی برگرفته از سیستم شناختی فرد است. خود شفقتی را سازه ای سه مولفه ای شامل مهربانی با خود در مقابل قضاوت کردن خود، اشتراکات انسانی در مقابل انزوا بهوشیاری در همانندسازی افراطی تعریف کرده است. ترکیب این سه مولفه مرتبط، مشخصه فردی است که به خود شفقت می ورزد. از این رو گیلبرت (2009) به استفاده از این سازه در فضای جلسات درمان اقدام کرد در نهایت (درمان متمرکز بر شفقت) را مطرح کرد. اضول پایه در درمان متمرکز بر شفقت به این موضوع اشاره می کند که افکار، عوامل، تصاویر رفتار های تسکین بخش بیرونی باید درونی شوند در این صورت، ذهن انسان همانگونه که نسبت به عوامل بیرونی واکنش می دهد، در مواجهه با این درونیات نیز آرام شود(گیلبرت،2014).دو هدف اساسی درمان متمرکز بر شفقت شامل 1) کاهش خصومت خود جهت داده ها 2) توسعه توانایی های فرد جهت ایجاد احساس خود اطمینانی، مهربانی خود تسکینی است که می توانند به عنوان پادزهری در برابر احساس تهدید شدگی عمل کند. بخش اعظم فعالیت های (CFT)بر روی ایجاد قابلیت شفقت ورزی متمرکز می باشند (ارشوث همکاران، 2012). پژوهش موردی حاضر در پی این سوال بود که آیا درمان متمرکز بر شفقت بر نگرش به زندگی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی موثر است یا خیر معرفی بیمار: مراجع خانم 42 ساله متاهل با شکایت اصلی نگرانی، ناامیدی شستشوی زیاد دستها مراجعه کرده بود. بیمار7 سال مبتلا به وسواس شستشوی شدید افسردگی اساسی بوده است در بار برای درمانش دارو دریافت کرده بود.مشکل وی بر روابط میان فردی خصوصا رابطه او با همسرش تاثیر منفی بسیاری گذاشته بود. حمام او معمولا ساعت طول می کشید روزانه حدود 140 بار دست هایش را می شست، بیمار عنوان کرد حدود سال پیش برای مراسم عروسی برادرش آماده می شدند که خبر فوت پدرش را به او دادند که در اثر تصادف فوت کرده بود شامی که برای عروسی برادرش مهیا شده بود صرف مراسم عزای پدرش شده بود. در طول ساله ابتلا به بیماری به روانپزشک مراجعه کرده تحت دارو درمانی، ریسپیریدون سیتالوپرام قرار گرفته.بیمار سابقه مصرف مواد نداشته پیشینه ابتلا خانوادگی مشاهده نشده است. علایم بالینی همانند بی خوابی، گریه زیاد، بی لذتی، بی اشتهایی، افکار خودکشی.• بحث نتیجه گیری:هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر نگرش به زندگی یک مورد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بوده است. در این پژوهش، طرح آزمایشی تک آزمودنی از نوع طرح A-B بکار برده شد. نتایج نشان می دهند که درمان متمرکز بر شفقت از طریق کاهش خصومت های خود جهت داده ایجاد توانایی خود اطمینانی، مهربانی خودتسکینی بر نگرش به زندگی بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی موثر بوده است.

کلیدواژه ها:

درمان متمرکز بر شفقت(CFT) نگرش به زندگی اختلال افسردگی اساسی

نویسندگان

فرنگیس شریفی باستان

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه الزهرا- تهران، ایران

سامان آسیابانی

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.