اثربخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان بیمار مبتلا به اختلال وسواس جبری )مطالعه موردی(

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 751

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CCRMED02_031

تاریخ نمایه سازی: 11 اردیبهشت 1398

چکیده مقاله:

مقدمه: اختلال وسواسی جبری، یک اختلال عصب روان شناختی با شیوع تخمینی تا 3درصد در طول عمر است (Ruscio A, Stein D, Chiu W, Kessler R, 2010). ویژگی اصلی اختلال وسواسی جبری، وجود وسوسه های فکری (Obsession) یا عملی(Compulsion) مکرر چنان شدید است که رنج عذاب زیادی را برای فرد ایجاد می کنند. اختلال وسواس جبری چهارمین بیماری روانپزشکی پس از هراس(Panic)، اختلالات مرتبط با مواد(Substance Use Disorder) اختلال افسردگی اساسی(Major Depressive Disorder) بوده با درجات بالایی از اختلال در کارکرد های اجتماعی شغلی همرا است (Sadock, 2014). تنظیم شناختی هیجان دلالت بر شیوه دست کاری ورود اطلاعات فراخواننده هیجان دارد. تنظیم شناختی هیجان به عنوان نحوه پردازش شناختی برای مدیریت اطلاعات برانگیزاننده هیجان تعریف می شود که طیف وسیعی از پاسخ های شناختی، رفتاری هیجانی فیزیولوژیکی را در بر می گیرد(استیج همکاران، 2004؛ تامپسون، 1991؛ کارنفسکی همکاران، 2005). هیپنوتراپی شناختی رفتاری ترکیب هیپنوتراپی با روش ها مفاهیم درمان شناختی رفتاری است(روبرتسون، 2008). هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر این فرض استوار است که بیشتر آشفتگی های روان شناختی معلول یک شکل منفی خودهیپنوتیزم است به طوری که افکار منفی به طور انتقادی حتی بدون اطلاع آگاهانه، پذیرفته می شود. هیپنوتراپی شناختی رفتاری شامل چند روش اساسی شامل آرام سازی، تصویر سازی هدایت شده، بازسازی شناختی، حساسیت زدایی آموزش مهارت های هیپنوتیک می باشد (داود، 2008). درمان های مبتنی بر هیپنوتیزم، قدرتی مضاعف را در روش های درمان شناختی رفتاری ارایه می کنند. تعلیق تفکر انتقادی در حالت هیپنوتیزمی، بیمار را تلقین پزیر تر می کند تا بتواند گفتگو های متقاعد کننده درمان شناختی رفتاری را بپزیرد(همان منبع). پژوهش موردی حاضر بدنبال پاسخ به این سوال بود که آیا هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان بیماران مبتلا به اختلال وسواس جبری موثر است یا خیر معرفی بیمار: مراجع یک مرد 37 ساله متاهل فوق لیسانس کارمند می باشد که با شکایت اضطراب شدید درمود آینده کاری عدم اعتماد به دیگران مراجعه نموده مراجع تابحال به روانپزشک مراجعه نکرده مبتلا به دیابت نوع دوم داری سابقه شکستگی پا می باشد به مدت دو سال سابقه مصرف مواد مخدر حشیش داشته است در تاریخچه خانوادگی در پدر مراجع علایم اختلال وسواس جبری مشاهده شده است در بین دوستان آشناسان ارتباط صمیمی نداشته زمان زیادی برای جمع دوستان اختصاص نمی دهد به آنها بی اعتماد است علت مراجعه ترس نگرانی در مورد آینده مسایلی که در آینده ممکن است وقوع یابد، عدم رسیدن به برنامه های کاری، اضطراب در اتمام کار• بحث نتیجه گیری:هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی هیپنوتراپی شناختی رفتاری بر تنظیم شناختی هیجان یک مورد بیمار مبتلا به اختلال وسواس جبری بوده است. در این پژوهش، طرح آزمایشی تک آزمودنی از نوع طرح A-B بکار برده شد. نتایج نشان می دهند که هیپنوتراپی شناختی رفتاری با استفاده از آرام سازی تصویر سازی هدایت شده در بهبود تنظیم شناختی هیجان مورد مبتلا به اختلال وسواسی جبری موثر بوده است.

نویسندگان

سامان آسیابانی

کارشناس ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.

فرنگیس شریفی باستان

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه الزهرا- تهران، ایران