بررسی رابطه تفکر استراتژیک با اثر بخشی آموزش های مهارتی

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه تفکر استراتژیک با اثربخشی آموزش های مهارتی بوده و روش اجرای آنتوصیفی- کاربردی می باشد. سطح تفکر استراتژیک روسای 40 مرکز آموزش فنی و حرفه ای بر اساس مدل گلدمن کهشامل مولفه های آینده نگری ، فرصت طلبی هوشمندانه ، تفکر سیستمی و تفکر مفهومی می باشد بوسیله پرسشنامه محققساخته ای که روایی و پایایی آن به تایید اساتید رسیده سنجیده شد و برای تعیین اثر بخشی آموزش در این مراکز بر اساسرویکرد نوین سنجش اثربخشی سازمان از نمرات اعتبار سنجی آنها استفاده نمودیم . اگر چه بعد از تجزیه و تحلیل داده ها ،فرضیات تحقیق به اثبات نرسیدند و رابطه معنا دار بین تفکر استراتژیک و مولفه های آن با اثر بخشی آموزش یافت نشد امامعطوف کردن نگاه مدیران ارشد به اهمیت موضوع تفکر استراتژیک در سازمان و تعیین سطح برخورداری روسای مراکز از ایننوع تفکر و نیز توصیه بر یافتن سایر عوامل جایگزین برای افزایش اثربخشی آموزش، از نتایج این تحقیق می باشد. با توجه بهجدید بودن موضوع تحقیق ، این می تواند راهنمایی برای پژوهش های آینده باشد البته پیشنهاد می گردد که از سایر مدل ها ورویکردهای سنجش تفکر استراتژیک و اثر بخشی با در نظر گرفتن متغیرهای میانجی و تعدیل گر مانند سابقه کاری ، اندازهسازمان و سطح تحصیلات با انتخاب جامعه ای بزرگتر استفاده شود.

کلیدواژه ها:

تفکر استراتژیک ، اثر بخشی ، آموزش فنی و حرفه ای