برسی اثربخشی آموزشی اکت و شفقت بر هوش هیجانی در والدین کودکان مبتلا به اتیسم
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 436
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ACLAW01_031
تاریخ نمایه سازی: 21 بهمن 1397
چکیده مقاله:
اوتیسم به عنوان یکی از مهم ترین اختلالات نافذ رشد به صورت ترکیبی از نارسایی های زبان، مهارت های میان فردی، رفتارهای هیجانی یا عاطفی و کارکردهای ذهنی خود را نشان می دهد. هسته مرکزی بیماری اوتیسم، اختلال در ارتباط است. کودکان اوتستیک، دارای مشکلات رفتاری بیشماری از جمله رفتارهای کلیشه ای، سرکوبش، خودتحریکی، پرخاشگری، طوطی صفتی نیز می باشند که چنین رفتارهایی، مشکلاتی را درپرورش، نگهداری، تعامل و تربیت کودکان در خود مانده به وجود می آورد و مشکلات فراوانی را برای والدین اینکودکان ایجاد می کند. به طوری که این اختلال تاثیرات شدیدی بر زندگی خانوادگی می گذارد که سطوح بالای اضطراب، استرس و انزوا و بلاتکلیفی در کودک مبتلا به اوتیسم از جمله این موارد است. لذا با توجه به اهمیت موضوع این مطالعه با هدف برسی اثربخشی آموزشی اکت و شفقت بر هوش هیجانی در والدین کودکان مبتلا به اتیسم و در چارچوب تحقیق مروری کتابخانه ای انجام گرفته است. در این تحقیق ضمن بررسی ویژگی های اختلالات اتیسم، به تعریف هوش هیجانی و کلیات آن پرداخته و با تشریحی بر روش های درمانی اکت وشفقت درمانی، در نهایت تاثیر این دو شیوه درمانی را در والدین این کودکان مورد بررسی قرار می گیرد. در نتیجه گیری خود نیز اشاره می شود که استفاده از روش درمان مبتنی بر شفقت و اکت در والدین می تواند بر کارکرد جسمانی، انرژی/خستگی، هوش هیجانی، کارکرد با ایجاد و تقویت شفقت در فرد با ارایه ،ACT اجتماعی افراد و به ویژه والدین این کودکان تاثیر گذار باشد. درمان مبتنی بر شفقت و اکت راهکارهای شناسایی خود مهرورز و تصویر سازی آن و بر طرف کردن موانع شناخت شفقت به خود، به والدین کودکان اتیستیک، این امکان را می دهد که از شکست نهراسند و پس از هر شکست نیز برای موفقیت بارها و بارها تلاش کنند و با مشکلات زندگیشان مواجه شوند و با تاثیر بر هوش هیجانی، احساسات مثبت را در والدین به وجود آورد که این امر منجر به افزایش انرژی مثبت در فرد می گردد
کلیدواژه ها:
نویسندگان
اکرم اسماعیلی
کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران
غلامرضا وطن خواه
کارشناسی ارشد مشاوره، دانشگاه پیام نور خمینی شهر، خمینی شهر، ایران