مغز سازمانی و سازمان مغزی (نقش کارکردهای ذهنی در توانمندی فردی و سازمانی)
محل انتشار: اولین همایش مدیریت توانمندسازی و استعداد
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 2,499
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ETMCONF01_013
تاریخ نمایه سازی: 30 دی 1397
چکیده مقاله:
در سال 1959 تفکر غالب بر روانشناسی تفکر رفتارگرایی بود. رفتارگرایی به انسان به مثابه یک ماشین نگاه می کرد. یک ورودی به نام محرک و یک خروجی به نام پاسخ . دانشمندان روانشناسی در آن زمان، تمامی اتفاقاتی را که حول موضوع انسان مطرح بود با همین مکانیزم تبیین می کردند.در همین سال نوآم چامسکی نقد تندی بر کتاب رفتار کلامی نوشته بی اف اسکینر نوشت و آن را منتشر کرد. او با این کار زمینه تغییرات وسیعی در نگاه دانشمندان به مقوله انسان و رفتارهای او را فراهم کرد که به انقلاب شناختی معروف شد. انقلابی که باعث شد تا علوم شناختی به حوزه قطعی مطالعات رواشناسی بدل شود.علوم شناختی مطالعه بین رشته ای ذهن و فرآیندهای آن است که از ترکیب و در کنار هم قرار گرفتند شاخه های علمی دیگر به وجود می آید. زبان شناسی، روانشناسی، هوشی مصنوعی، علوم اعصاب، فلسفه و علم بدن شناسی و آناتومی تیم تشکیل دهنده علوم شناختی به عنوان یک واحد هستند.مغز انسان کارکردهای متنوع و شگفت انگیز زیادی دارد که دانشمندان علوم شناختی برای آن ها دسته بندی هایی دارند. این دسته بندی ها چه بر مبنای کارکرد و چه بر مبنای آناتومی ماهیت استفاده از مغز را چهارچوب بندی می کند. استفاده از مغز یک عنصر ضمنی و همیشگی در وجود و هستی انسان هاست و کسی نیست که ادعا کند بدون مغز می تواند اعمال روزمره را انجام دهد.فرا تر از این نگاه عوامانه، بررسی عمیق مغز این امکان را به ما می دهد تا از چگونگی فرآیندها، کارکردها و محدودیت های آن آگاهی پیدا کنیم و بتوانیم عملکرد انسانی را تغییر دهیم. که این تغییرات به تغییرات وسیع تر در سطح بشر منتج خواهد شد.بخش عمده ای از کارکردهای مغزی به کارکردهای اجرایی یا Executive Functions معروف هستند. کارکردهای اجرایی دستاوردهای مغز در سطح ظهور و بروز هستند. آن ها تمامی پروسه های شناختی هستند که باعث کنترل و مدیریت رفتار می شود.برای نمونه به چند دسته بندی عمده کارکردهای اجرایی اشاره می کنیم.
نویسندگان
علی نیک سرشت
پژوهشگر حوزه شناختی و روانشناس سازمانی