رابطه ساختارسازمانی و یادگیری سازمانی با توانمندسازی روان شناختی کارکنان

هدف اصلی این تحقیق رابطه ساختارسازمانی و یادگیری سازمانی با توانمندسازی روان شناختی کارکنان شعب بانک ملی غرب استان مازندران می باشد. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری مدیران و کارکنان شعب بانک ملی غرب استان مازندران بوده که به کمک جدول مورگان و از روش نمونه گیری تصادفی ساده 175 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، شامل پرسش نامه سنجش ساختار سازمانی رابینز ( 1998 )، یادگیری سازمانی چیوا و همکاران ( 2007 ) و همچنین توانمند سازی روان شناختی وتن و کامرون ( 1998 ) می باشد.روش تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی (شامل: آزمون کولموگروف - اسمیرنف و آزمون ضریب همبستگی و آزمون رگرسیون گام به گام) به کمک نرم افزار SPSS انجام شد. یافته های تحقیق حاکی از این است که بین ساختار سازمانی و دو مولفه آن (پیچیدگی و تمرکز) با توانمندسازی روان شناختی کارکنان شعب بانک ملی غرب استان مازندران رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و تنها بین رسمیت با توانمندسازی روان شناختی رابطه معناداری یافت نشد، همچنین بین یادگیری سازمانی و چهار مولفه آن (تجربه اندوزی، تعامل با محیط، گفت و گو و تصمیم گیری مشارکتی) با توانمندسازی روان شناختی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و تنها بین ریسک پذیری با توانمندسازی روان نشاختی رابطه معنادارییافت نشد.

کلیدواژه ها:

ساختارسازمانی ، یادگیری سازمانی ، توانمندسازی روان شناختی