دلالت های علم عصب شناسی آموزشی بر آموزش کودکان در دوره پیش ازدبستان

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 549

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ECEH05_006

تاریخ نمایه سازی: 5 آبان 1397

چکیده مقاله:

مقدمه: با وجود این که تا همین اواخر، اطلاعات مربوط به مغز فقط از طریق حیوانات واجساد قابل دستیابی بود، پیشرفتهای سریع تکنولوژی در دو دهه ی اخیر، ابزارهایی را برای مطالعه ی مغز موجودات زنده در اختیار دانشمندان قرار داده است. مجموعه اطلاعات حاصل از این پیشرفتها، منجر به تولد علم عصب شناسی شده که به طور ساده، عبارت از مطالعه ی کارکرد مغز است. با تولد این علم، خیلی زود کاربرد یافته های آن در حوزه آموزش و بویژه آموزش کودکان مورد توجه قرار گرفت و بدین طریق عصب شناسی آموزشی یا پداگوژی عصب پا به عرصه ظهور نهاد. بنا به تعریف، پداگوژی عصب یک حوزه بین رشته ای جدید است که ارتباطات بین شرایط عصبی-زیستی یادگیری و توانایی انسان برای یادگیری را مطالعه میکند. در واقع، پداگوژی عصب بر ارتباطی میان عصب شناسی و آموزش تمرکز دارد، فرایندهای یادگیری و چگونگی ایجاد دانش جدید بوسیله ی نورونها را مطالعه میکند، اطلاعاتی درباره ی یادگیری و حافظه ارایه میدهد و معنای عواطف و انگیزه ها را برای فرایندهای یادگیری توضیح میدهد )ماکایوا، 2013 .) بیان مساله: اوان کودکی، به دوره ی بین تولد تا هشت سالگی )یونسکو و یونیسف، 2012 )گفته میشود و تربیت اوان کودکی عبارت است از هر مجموعه ی طراحی شده از تعاملات میان بزرگسالان و کودکان که توسط بزرگسالان سازماندهی شده و رشد و توسعه ی سالم کودکان بین تولد و هشت سالگی را حمایت میکند و بهبود میبخشد )فرومبرگ وویلیامز، 2012 (. تربیت اوان کودکی در این عصر به غایت پیچیده، کاملا متفاوت با تربیت به سبک سنتی است. در عصر حاضر کودکان نیاز به مهارتهای ویژهای دارند. از مهمترین این مهارتها، مهارتهای تفکر در سطوح مختلف است. لازم است افراد دادهها را بیابند، بفهمند، تعبیر و تفسیر کنند و از این اطلاعات در حل مسایل پیچیده ای که با آن مواجه میشوند خلاقانه، خردمندانه و به طور اخلاقی بهره گیرند. آموزش سنتی، بسیاری از کودکان را درتوسعه ی خلاق، تحلیلی، کاربردی و خردمندانهی مهارتهای تفکرشان با شکست مواجه میسازد و نتیجه ی آن، جهان امروز است؛ جهانی که به نظر میرسد مکان همیشگی اضطراب و آشفتگی است )اشترنبرگ، 2013 (.

نویسندگان

آمنه ولیجانی

کارشناس ارشد آموزش پیش از دبستان از دانشگاه مالایا

فریبرز محمدی فارسانی

دانشجوی دکتری برنامه ریزی درسی دانشگاه تهران،