تفکر راهبردی و نوآوری در کسب و کار؛ استدلال انتزاعی به عنوان عنصر شناختی در تدوین راهبرد رهبران
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 769
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
AMSCONF05_227
تاریخ نمایه سازی: 5 آبان 1397
چکیده مقاله:
تفکر راهبردی رهبران، پایه و اساس شناختی نوآوری در کسب و کار میباشد. نوآوری در کسب و کار امری سخت و دشواراست. برای رهبران، طی کردن مسیری از تفکر راهبردی به سمت نوآوری موثر، مسیری پیچیده و پر از موانع است.تحقیقات در زمینه ی تفکر راهبردی به بررسی عوامل شناختی می پردازند که نوعی از نوآوری را تقویت می کنند و براستدلال استنباطی یا استقرایی رهبران و همچنین انتخاب عقلانی آنها مبتنی است. با این حال، عقلانیت رهبران محدوداست و تفکر راهبردی خود ترکیبی از عقلانیت و بینش میباشد. بنابراین، تحقیقات در زمینهی تفکر راهبردی باید همتعقل و هم اشراق را مورد بررسی قرار دهد که میتواند نوآوری های کسب و کار را پشتیبانی کند. بر این اساس، مقاله یحاضر به پیشنهاد مدلی نظری در مورد تفکر راهبردی میپردازد که بر اساس نظریه استدلال انتزاعی پیرس طراحی گردیدهاست. فرآیند تفکر راهبردی رهبران شبیه به فرآیند شناختی تشکیل فرضیه در نظر گرفته شده است که هم از قوانینمنطقی و و هم از قوانین بینش بصری پیروی مینماید. مدل پیشنهادی دستورالعملی را طراحی می کند که امکان ترکیبتعقل و اشراق را فراهم نموده و نهایتا میتوان از آن در فرآیند تدوین راهبرد توسط رهبران استفاده کرد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
حمیدرضا نورعلیزاده
استادیار گروه مدیریت و مهندسی کسب و کار دانشکده مهندسی پیشرفت، دانشگاه علم وصنعت، تهران، ایران
سینا سبزواری
کارشناس ارشد مدیریت اجرایی، دانشگاه علم وصنعت، تهران، ایران