هم نوایی قوانین ایران با قوانین بین المللی در حوزه سرپرستی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 446
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CONFHAKIM01_057
تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1397
چکیده مقاله:
حمایت از فرد از، جمله مسایل مورد توجه قرون اخیر است. از جمله افراد مورد حمایت قوانین داخلی و بین المللی، کودکان به عنوان گروهی آسیب پذیر و بسیار حایز اهمیت جامعه میباشند.قوانین داخلی از جمله؛ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب 1381، قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب 1359ودر نهایت قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست مصوب 1392 همگی موید توجه قانون گذار ما به این قشر آسیب پذیر جامعه میباشند. همچنین حمایت از خانواده و در پرتوی آن کودکان در اصولی از قانون اساسی نظیر اصل دهم، بیستم و بیست و یکم 5)،3،(2 به طور صریح و ضمنی آمده است. اسناد بین المللی نیز نظیر اعلامییه حقوق کودک مورخ 1959به عنوان اولین سند سازمان ملل متحد در زمینه ی حمایت از کودکان و نیز عهدنامه ی حقوق کودک مصوب 20 نوامبر 1989 مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان کامل ترین قانون در زمینه حقوق کودکان حاکی از توجه و اهمیت جهانی به کودکان میباشد.در میان گروه کودکان گروهی، از آنان هستند که به توجه ویژه و حمایت مضاعف جامعه و قانون گذار نیازمندند و آن گروه، کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست میباشند که خود در اتفاقات رخ داده زندگیشان نقشی نداشته اند و بدون سرپرست یا دارای سرپرست نامناسب شده اند. در آخرین تلاشهایی که مسیولین جامعه در جهت حمایت از این گروه از کودکان انجام داده اند تدوین و تصویب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بد سرپرست میباشد. تصویب این قانون بیانگر پایبندی کشور جمهوری اسلامی ایران به مفاد کنوانسیون جهانی حقوق کودک و تمایل به جرای ماده ی 20 کنوانسیون میباشد.این قانون در راستای جبران کاستی های قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب 1353 تدوین شد و در صدد اصلاح آن برآمد و هدف از آن رفع محدودیتهای موجود، گسترش سپردن کودکان و نوجوانان واجد شرایط به خانواده های دارای شرایط مقتضی، تقویت شیوه های مراقبت در خانواده های جایگزین و در نهایت تصویب مقررات در خصوص فرزندانی است که با حکم دادگاه به طورموقت به سازمان بهزیستی سپرده شده اند. در خصوص هدف اخیردر مقدمه ی توجیهی لایحه ی تقدیمی هییت وزیران به مجلس آمده است که سکوت قانون مصوب سال 53موجب گردیده است سازمان بهزیستی به علت عدم مراجعه ی ولی یا سرپرست قانونی کودکان بی سرپرست و عدم تعیین تکلیف در مورد احکام صادره در خصوص سپردن آنها به خانواده های متقاضی واجد شرایط با مشکل جدی مواجه گردد.چگونگی تدوین این قانون، قوتها و کامیابی های آن در جبران خلا های موجود در مورد سرپرستی و چالشها و موارد نیازمند تجدیدنظر از جمله مواردی است که در این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است.قانون مورد بحث در مقایسه با قوانین داخلی سلف خود، قانونی رو به جلو است که تا حدودی توانسته نقص قوانین موجود را از طریق گسترش شمول دامنه ی سرپرستی و نیز پیش بینی حمایتهای مالی از جمله تکلیف والدین به انجام بیمه ی عمر به نفع کودک و نیز تملیک بخشی از اموال، پیش از بر عهده گرفتن امر سرپرستی برطرف کند، اما با این حال در مورد مسایلی از قبیل ارثبری کودک از والدین خودتصمیمی صریح اتخاذ نکرده است.در مقایسه با اسناد بین المللی مهم موجود در جامعه ی بین المللی که مهمترین آنها کنوانسیون حقوق کودک مصوب 20 نوامبر 1989 میباشد، میتوان گفت که این قانون به رعایت و اجرای بسیاری از مواد این کنوانسیون اقدام کرده است؛ از جمله مواد ) 5 هدایت و ارایه ی راهنمایی مقتضی به والدین و سرپرستان مانند ماده ی 35 قانون مورد بحث)، 7 (حق داشتن نام و شناختن والدین نظیر ماده ی (22، 14 (حق آزادی اندیشه، عقیده و مذهب مانند آنچه که در مورد شرایط سرپرستی در مادهی6 قانون آمده و لزوم تناسب مذهب کودک و سرپرست)و 20کنوانسیون (حمایت و مساعدت دولت در مورد کودک بد سرپرست یا بیسرپرست که روح این قانون بر این اساس استوار شده است ام ا متاسفانه برخی از مواد به نحوی تنظیم شده اند که نه تنها اعتراض فعالین حقوق کودک را به خاطر مغایرت با کنوانسیون حقوق کودک برانگیخته است، بلکه مورد اعتراض بسیاری از فقها نیز واقع شده است. از جمله ی این مواد تبصره ی ماده ی 26 میباشد که از دیدگاه دسته ی نخست، مغایر با ماده ی19 کنوانسیون می باشد و آنرا نقض کرده و از دیدگاه دسته ی دوم امری است شرعی اما مغایر با عرف واخلاق حسنه و نیازمند اصلاح است.بنابراین؛ لزوم تهییه اصلاحیایه برای این قانون و تجدیدنظر در آن از سوی نهادهای مربوطه، و یا مشخص کردن مقصود قانون گذار از استعمال کلمه ی مصلحت در این قانون و یا تعیین موارد مصلحت کودک و محصور کردن موارد، باعث بازگشت آرامش به افکار عمومی و تامین نظر فعالین حقوق کودک و جامعهی مذهبی کشور خواهد شد. با انجام اقدامی در این راستا زمینه ی تهمت و افترا به ایران در جامعهی بین المللی مبنی بر عدم رعایت حقوق کودکان برداشته خواهد شد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
الهه مقربی
کارشناس ارشد حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران