خشونت علیه زنان و تاثیر آن بر بزه کاری اطفال

خانواده محیطی است که کودک در آن انتظار حمایت و امنیت خواهد کرد و هر گونه عدم امنیت اثرات مخربی برای کودک و جامعه ای که از او حمایت نکرده است خواهد داشت. در عرصه خانواده بحث خشونت علیه زنان قبل از انکه یک مسیله خانگی باشد یک مسیله جهانی است که در ایران چندان مورد توجه قرار نگرفته است و این خود ضرورت بررسی بیشتر در این زمینه و اثر آن در بزهکاری اطفال خواهد بود. خانواده محیطی است که با پرورش فرزندان سعادت یک جامعه را تامین خواهد کرد به همین دلیل قسمت عمده ای از تحقیقات جرم شناسان در خصوص ریشه یابی بزهکاری اطفال متوجه خانه و خانواده بوده است. بزهکاری اطفال یکی از معضلات مطرح در حوزه سیاست گذاری های اجتماعی و روانی جامعه است و بررسی ریشه ای آن برای رسیدن به یک جامعه ایده آل شرط ضروری است و پیشگیری و نحوه مقابله همیشه نزد حقوقدانان و علمای حقوق مطرح بوده است به همین دلیل در این مقاله به بررسی خشونت علیه زنان و نقش آن در بزه کاری اطفال با روش کتابخانه ای به مطالعه مسایل و منابع مرتبط خواهیم پرداخت و نتایج به عمل آمده حاکی از خشونت های خانوادگی، نشان دهنده سردرگمی و زمینه های بزه و بزهکاری در اطفال را نشان داده است با این توضیح که وجود روابط عاطفی میان والدین، خود در تلقین ارزشها به کودک اهمیت فراوانی دارد و محیط نا امن و پر جنجال خود ناشی از قصور خانواده در فراهم نکردن محیطی آرام و امن برای کودک خود خواهد بود که این خود عاملی است که کودک را به بزهکاری سوق می دهد. هدف این پژوهش، بررسی خشونت علیه زنان در خانواده و تاثیر آن بر بزه کاری اطفال و فرزندان است. در این بررسی سعی شده است که به ریشه های خشونت در خانواده ها و تاثیر آنها بر فرزندان و عوامل موثر در آن بپردازیم و در آخر راهکارهایی و پیشنهاداتی در این زمینه ارایه دهیم. در این مقاله خانواده تحت خشونت به عنوان یک نظام اجتماعی1 در نظر گرفته شده که در آن اعضای خانواده به عنوان یک سیستم اجتماعی در کنش و واکنش با یکدیگرند.

کلیدواژه ها:

خشونت ، خشونت علیه زنان ، بزه کار ، اطفال