صوفیه و پرهیز از سیاست در دوران طلایی تمدن ایرانی (براساس متون منثور از متوفیان آغاز نیمه دوم قرن سوم تا متوفیان پایان قرن چهارم)

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 382

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

OSPL01_188

تاریخ نمایه سازی: 21 اردیبهشت 1397

چکیده مقاله:

صوفیان عصر طلایی؛ یعنی عارفانی که در دوره اوج عرفان عملی می زیستند، اغلب گرایشی عزلت گرایانه نسبت به امور سیاسی داشته اند. بدین معنا که یا با تکیه بر معیار وحدت و اشاره به آفات دنیادوستی و ریاست طلبی از کلیه صحنه های سیاسی گریزان بودند و یا با نگاهی سیاستمدارانه به اوضاع عصر خلفای عباسی و ستم دستگاه های حکومتی، جهت اعتراض به این حکومت ها و تایید نکردن ظلم آن ها از حضور در عرصه سیاسی خودداری می کردند. این دو گرایش کاملا با یکدیگر متفاوت است و نسبت به ظرفیت سالکان می تواند توصیه گردد، اما تا حدودی وجه اول عزلت منفی و وجه دوم عزلت مثبت است. پرداختن به این موضوع در میان مولفان متصوفه نیز رواج دارد و نخستین آثار عرفانی که در تشریح مبادی تصوف نگاشته شده است، اغلب مبحثی ویژه درباره همکاری با حکام جایر دارد. در این پژوهش برآنیم تا ضمن بررسی علل و انگیزه های این عزلت گرایی (از جنبه های مثبت و منفی)، سیر این تفکر را در میان صوفیان عصر طلایی که به سرچشمه های عرفان نزدیک تر بوده اند و به علاوه در عصری خاص (حکومت خلفای عباسی) می زیسته اند، بررسی کنیم. در مقاله پیش رو سیر تاریخی این نگاه به صوفیانی نظیر محمد بن کرام، یحی بن معاذ، حمدون قصار، ابوحفص حداد، ابوبکر وراق، سهل تستری، ابوسعید خراز، ابوالحسین نوری، عمرو بن عثمان مکی، جنید بغدادی، شبلی، ترمذی، کلاباذی، سراج، مکی، خفیف، خرگوشی و سلمی متوجه است.

نویسندگان

مهدی حیدری

استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یزد